سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبوتر حرم
هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
ثامن تم
لینک دوستان
طراح قالب
ثامن تـــم

جماعتی که نگاه پلیدشان شور است

تمام نیتشان سد فیض این نور است

کلام مصطفوی دائماً همین بوده

که دخترم به خداوند عرش منشور است

هرآنکه رنجه کند قلب دخترم زهرا

به پیش‌حضرت حق تاهمیشه منفور است

نگفته بود مگر ختم‌الانبیاء بسیار

که بی محبت حیدر دل از خدا دور است

میان آن همه آیا کسی نمی‌فهمید

کسیکه پشت در استاده سر مستور است؟

کجا دو چشم فلک دیده‌است جز آنروز

که بنده‌زاده شیطان مقابل حور است

بدون اذن نباید به خانه‌ای بروی

 نداد رخصتتان فاطمه مگر زور است؟


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:58 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

از همان روزی‌ که غوغا شد به پا

هر زمانم ایستم بر روی پا

دست می‌گیرم به دیوار ای خدا

وای از داغی مسمار ای‌ خدا

رد پنجه مانده روی صورتم

درد پهلو برده از کف طاقتم

قوت دستم خدایا کم شده

قامتم در نوجوانی خم شد

آنچنان بی سو شده چشم ترم

تا عصا گشته برایم دخترم

روبگیرم از علی و کودکان

 مانده از من پوستی و استخوان


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:57 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

پنهان کنم ز حیدر من این جمال نیلی

تا در دلش نگردد زنده بلای سیلی

پنهان کنم ز حیدر من این قد کمانی

تا شاید او نگرید بر یار ناتوانی

دیوار و قد طفلم گردیده تکیه‌گاهم

پاشیده شد ز سیلی شیرازه نگاهم

در بین کوچه بودم من بر علی طرفدار

شد سنگرم درآنجا درگاه درب و دیوار

در پشت درب خانه غم زد به دل جوانه

دستم فتاده از کار از ضرب تازیانه


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:57 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

زنده‌ام من به تولای شما یا زهرا / صحن دل پر ز تمنای شما یا زهرا

نیست در عالم ایجاد زنی تا باشد / هم‌قد رتبه و همتای شما یا زهرا

پا گرفـتم ز طفولیت و انشاء الله / مرگ من باد فقط پای شما یا زهرا

چادر خاکی تو بیرق شوریده دلان/ سینه سوختگان ‌جای شما یا زهرا

نشود لحظه‌ای آرام دل شیعه‌تان/ از غم همسر تنهای شما یا زهرا

نشنیده است کسی در همه عالم بی‌بی/ غمی اندازه غم‌های شما یا زهرا

جلوه کن بر دل بی‌تاب گدایان درت/ پرشکوه است تجلای شما یا زهرا

در شگفتم که سماوات چرا برجا ماند/ بعد آن سیلی و سیمای شما یا زهرا

 لگد از یک سو و هوهوی غلافی نامرد/ متحد بهر تسلای شما یا زهرا


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:56 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

تمام عشق فقط نام توست بی‌بی جان/ کلام عشق فقط نام توست بی‌بی جان

قسم به عصمت ‌و پاکی ‌و  جود بی‌حدّت / قوام عشق فقط نام توست بی‌بی جان

قسم به درد دلت در غریبی حیدر / مرام عشق فقط نام توست بی‌بی جان

قسم به رزم تو در بین معبری باریک / قیام عشق فقط نام توست بی‌بی جان

قسم به دست تو بانو و ضربه‌های‌غلاف / دوام عشق فقط نام توست بی‌بی جان

نفس نفس زدنت اعتلای بانگ غدیر/ پیام عشق فقط نام توست بی‌بی جان

 مباد شیعه نگرید به غمگساری تو / که دام عشق فقط نام توست بی‌بی جان


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:56 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

قصد قربت می کنم من در عزای فاطمه/ تادهداشکی به چشمانم‌خدای فاطمه

گه به ناله گه به گریه گه به دستان خودم / می‌زنم تنها به سینه از برای فاطمه

این لباس مشکی‌ام یعنی که من زهرایی‌ام / خرقه خدمت بود در سرسرای فاطمه

این منم از کودکی تا حال و تا روز جزا / مستمند سفره جود و عطای فاطمه

کی شود آرام این قلب سراسر آتشم / تا که می‌آید به خاطر ماجرای فاطمه

ماجرای هیزم و دود و چهل جانی پست / ماجرای شعله و درب سرای فاطمه

ماجرای فضه و ضرب شدید میخ در/ یا زمین خوردن میان کوچه‌های فاطمه 

ماجرا این بودپهلویش به پشت‌درشکست / آرزوی مرگ زان‌پس شد دعای فاطمه

ماجرا این بود رد پنجه بر گلبرگ یاس / بعد از آن دیوار خانه شد عصای فاطمه

ماجرا این بود در سیل هجوم خنده‌ها / ناله بود و ضجه بود و گریه‌های فاطمه

ماجرا این بود از سنگینی آه علی / پاره پاره شد قلوب شیعه‌های فاطمه


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:55 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

کی شود من لایق کویت شوم  /   راکع محراب ابرویت شوم

کی شود تا بر گدا رخصت‌دهی/ زائر رخسار دلجویت شوم

من که راه عاشقی گم کرده‌ام/ کی شود دلداده‌ی رویت شوم

کاش در شیب و فراز بندگی/تا همیشه شامل هویت شوم

کاش جای بند این دنیای پست/ بندی زنجیر گیسویت شوم

آب می‌پاشم ز اشک و با مژه/ در قدومت آب و جارویت شوم

کاش چون باد صبا ای نازنین/ حامل و پیغمبر بویت شوم

 کاش می‌شد تا به هنگام فرج/ من بنوشم باده از جام فرج


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:54 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

ای گل نرگس بهار فاطمه / آخرین آئینه‌دار فاطمه

انشراح سینه‌های بی‌قرار/ یا که‌ بهتر، ای قرار فاطمه

ناله‌ها دل را کند آتشفشان / تا نیایی در کنار فاطمه

با نزول دولتت روز فرج/می‌شوی تو غمگسار فاطمه

بیقرار غصه‌های کوچه‌ها/ تا قیامت اشکبار فاطمه

دست من پیراهن صبرم درید/ وای از صبرت نگار فاطمه

شیشه داروی زهرا نزد توست/العجل ای تکسوار فاطمه

گرچه من لایق به وصلت نیستم/گوشه چشمی کن به خار فاطمه


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:54 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی محال معرفة الله و مساکن برکة الله و معادن حکمة الله و مخازن سر الله

با سلام خدمت تمام دوستان ذاکر و مداح که این صفحات رو قابل می‌دانند و هرازگاهی سری می‌زنند به نظرم رسید در آستانه ایام فاطمیه (س) که در طلیعه آن میلاد پرستار مدینه و کربلا حضرت عقیله بنی‌هاشم رو هم داریم، ضمن متوجه کردن دل و خاطر خودم جهت مراقبه‌ی بیشتر دوستان را هم متذکر باشم تا این ایام و لیالی رو قدر بدانند و حقیر و خانواده‌ام را هم دعا کنند. انشا الله اشعاری هم مختص ایام فاطمیه در وبلاگ قرار خواهم داد. بالاخص در ازای اشعار مدح حضرت زینب حتماً بیماران رو یاد کنید و شفای همه‌شون رو بخواهید.

در خصوص مجالس تولد ذوات مقدسه اهل بیت (ع) چیزی که این اواخر خیلی به چشم من می‌خوره، عدم توجه دوستان ذاکر و مداح به اشعار قوی در مدح اهل بیت و امامزادگان بزرگوارشونه، یا صرف وقت زیاد جلسه به سرود و ارجوزه و شور و کم کردن از شعر و مدح. باید دقت داشت که مانور اصلی ما خاصّه در بحث مدح و ستایشگری در خواندن و بدون عیب ارائه کردن اشعار است. شعر مهمترین ابزار یک مداح برای ارائه معارف و شخصیت‌ ذوات اقدس آل الله (علیهم صلوات الله) است. اونهم نه هر شعری! شعری که وقتی می‌خوانی اول خودت لذت برده‌باشی و درک کرده باشی تا بتوانی از مستمع توقع پذیرش اون رو داشته باشی. و باز هم در باب سرودها و ارجوزه‌ها، که امروزه متأسفانه قسمت اعظم نیروی یک مداح و ذاکر صرف تهیه و تمرین و اجرای اون میشه و بدبختانه خروجی کار چیزی سخیف و پیش‌پاافتاده است که فقط اسباب طرب اهل مجلس میشه!

در مجلس ولادت اهل بیت ما سروری که این بزم بدست می‌آوریم باید بستری برای درک معارف آن بزرگواران باشد والّا با مجلس تولد آدمی مثل خود من یا خود شما چه تفاوتی دارد؟

بعضی از دوستان ذاکر از ترس ارائه شعر با یک رباعی یا دوبیتی سراغ ارجوزه و سرود و شور میرن و قسم قابل توجهی از وقتشون رو هم صرف ذکرگفتن می‌کنن.

باید متذکر بشم که اکثر دوستانم می‌دونن که من به هیچ عنوان مخالف سرود و کف زدن و شادی در مجالس اهل بیت نیستم و شعر غالب سرودهام از خودمه... اما باید دقت کرد که یک مداح به عنوان یه نوکر همیشه در کانون دید حضرات معصومینه. فعل و نقل و رفتار اون تحت نظارته. پس باید اعمالش و کردارش خاصه به هنگام نوکری مرضی رضای خدا و حضرات اربابان باشد.

 

                                                          دعا بفرمائید  


دوشنبه 90/1/8 .:. 2:39 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

بازهم لطف علی یارم شده/ باعث تلطیف گفتارم شده

باز مهر فاطمه در سینه‌ام/ علت این شور سرشارم شده

بازهم مرغ دل دیوانه‌ام/ نغمه خوان مهر دلدارم شده

بازهم بر بیت دخت مرتضی/سائلی و عاشقی کارم شده

بندبندم مدح زینب می‌کند/ نام پاکش شور اشعارم شده

این منو ذکری که دارم بر لبم/تا قیامت خاک پای زینبم

کیستم من صید دام زینبم/چون کبوتر روی بام زینبم

روز محشر پادشاهی می‌کنم/چونکه در دنیا غلام زینبم

دائماً دستم به روی سینه‌ام/گرم تعظیم و سلام زینبم

شیعه‌ام من شیعه خون حسین/ذاکر ذکر قیام زینبم

دردهایم آورم بر درگهش/منتظر بر التیام زینبم

خادمم بر عمه پیر خمین/خادمم بر حضرت اخت‌الحسین

او که فعلش مدح زهرا میکند/نطق او نطقم شکوفا میکند

عرض حاجت گر کنم بر محضرش/بانگاهی صد گره وا میکند

در صلابت حیدر ثانی بود/ خطبه‌هایش کار مولا میکند

رشته‌ای از چادرش تار حیا/هر دمش کار مسیحا میکند

گوشه سجاده‌اش باغ بهشت/مهر و تسبیحش چه غوغا میکند

زینب است او دخت شاه اولیا/مادر ایمان و عرفان وحیا

دختر شاه ولایت زینب است/بانوی راه هدایت زینب است

آنکه دل در بند احسانش اسیر/روح اکرام و عنایت زینب است

اشک اگر خواهی ز زینب کن طلب/ بانی اشک و سقایت زینب است

استجابت می‌چکد از دست او/واسطه بر هر دعایت زینب است

طالی زهرا که باشد لطف او/خارج از حد کفایت زینب است

هرکجا صحبت ز صبر آید میان/نام زینب میدرخشد بین آن

صبر پیش صبر او مجنون شده/عالمی از داغ او محزون شده

هر دلی باشد انیس درد او/از غم بیحد او دلخون شده

گو که آیا خواهری را دیده‌ای/زائر ماهی به موخ شده

غیر زینب کس ندیده دلبرش/زیر تیغ و نیزه‌ها مدفون شده

صورتش از خون اعضای حسین/مثل راس روی نی گلگون شده

زینب است آن بانوی قامت کمان/زیر بار درد و غم شد نیمه جان

مارأیتش شعله بر افلاک زد/آتشی بر آسمان و خاک زد

در میان مقتل آن تشنه لب/بی مهابا ناله‌ای غمناک زد

خم شد و لبها بر آن رگها نهاد/بوسه‌ای بر آن حریم پاک زد

بوسه باران کرد جسم دلبرش/اشک خود بر آن تن صد چاک زد

ناله‌اش پیچید تا در ماسوا/آتشی بر خواجه لولاک زد

آتشی افکند بر قلب رسول/قلب زهرا و علی هم شد ملول

وای من از کوفه و شام بلا/وای از سرهای روی نیزه‌ها

وای از کوفه و باران سنگ/وای من از مردمان بی وفا

از کنیزی خواندن بنت الحسین/صوت قرآن بین آن تشت طلا

وای من از بی ابوفاضل شدن/وای از غارتگران بی حیا

وای از ویرانه و طفلی صغیر/واز از زجر پلید بی‌حیا

این همه غم دیدن و استادگی/بین آن نامردمان مردانگی


یکشنبه 90/1/7 .:. 9:48 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
درباره وبلاگ

شکسته بالتر از من میان مرغان نیست/ دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است شعر و مداحی - خادم الحسن (ع)
امکانات وب


بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 207701