کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
بهار میچکد از خندههای اربابم ^^^ بنفشه شور گرفته برای اربابم هزار لاله و نسرین به دشت سینه من ^^^ به رقص آمده از یک نوای اربابم شنو که هلهله اهل آسمان گم شد ^^^ میان زمزمه ربنای اربابم دخیلِ بند دلم بسته شد به خانه او ^^^ وَ منتظر به کمی از عطای اربابم به هوش خیل خماران که اکبر آمده است مگو علی که دوباره پیمبر آمده است ببین که خیل ملائک گدای چشمانش ^^^ و بستهی سر زلفش دل عمو جانش جمال او نبوی صولتش ولیالله ^^^ وَ عمه بوسه بگیرد ز لعل و دستانش به روی چهرهی لیلا نشسته مروارید ^^^ و طفل کوچک و نازش به روی دامانش جمال او همه نور و وجود او همه شور ^^^ فدای عارض ماهش دل محبانش چه میشود به گدایی او رسم امشب به حاجتم برسم از عنایت زینب منم که سائل آل کریم طاهایم ^^^ غلام حلقه بگوش علی و زهرایم گدای لطف حسن مستمن مهر حسین ^^^ قرین جود و عنایات و عشق مولایم دلم مدینه سرم کربلا خودم اینجا ^^^ گدای گوشه نگاه عزیز لیلایم به شوق روی نگارم دلم شده تسخیر ^^^ اگر اجازه دهد من به نغمه میآیم وَ نغمه دل زارم ز عمق عمق جگر فقط همین کلمه سیدی علی اکبر ترانه لب مستم مدد علی اکبر ^^^ توان و نیروی دستم مدد علی اکبر به جز محبت او با عنایت زهرا ^^^ز هر چه غیر گسستم مدد علی اکبر مدد ز دست و دمش میکنم طلب آری ^^^ اگر چه توبه شکستم مدد علی اکبر ز کودکی که شدم خادم حریم علی ^^^ به سائلی بنشستم مدد علی اکبر علی اکبر لیلا قرار قلب حسین شبیه حضرت طاها بهار قلب حسین الا که روح و روانی عزیز لیلایی ^^^ امیر کشور جانی عزیز لیلایی اسیر دیدن رویت بود مه کنعان ^^^ تو بهتر از همگانی عزیز لیلایی جمال و صولت تو ای علی ارشد عشق ^^^ ز مصطفی است نشانی عزیز لیلایی تمام حاجت من روز محشر این باشد ^^^ مرا به خویش بخوانی عزیز لیلایی برای حضرت لیلا ضیاء عینی تو پیمبر و علی و مجتبی، حسینی تو نشستهام که ز دست تو حاجتم گیرم ^^^ برای کرببلا برگ رخصتم گیرم نشستهام به ره و همچو سائلی تنها ^^^ برای روز جزا فرّ و عزتی گیرم برای بردن نام شما که چون عسل است ^^^ به نام مادرتان وقت و فرصتی گیرم مرا به لقمه نانی بیا و مهمان کن گدای خود کن و بر عالمی تو سلطان کن بگو ز قصهکرببلا برای دلم ^^^ بگو ز غربت در خیمهها برای دلم بگو ز العطش و اشک مخفی عباس ^^^ بگو ز همهمه بچهها برای دلم بگو ز ضرب عمودی که آمد و ناگاه ^^^ شکست فرق تو چون مرتضا برای دلم بگو ز حالت عمع دمیکه آمد و دید ^^^ شکسته پهلویت ای دلربا برای دلم چگونه تا حرم ای نازنین تو را بردند مگو که جسم تو را قطعه قطعه میبردند
دوشنبه 90/4/20 .:. 9:58 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
دلم رفته ز دستم بی قرارم *** اسیر حسن رخسار نگارم دل من با صفا شد از صفایش *** از او باشد همه دارو ندارم به شوقش میتپد قلبم به سینه *** به یادش سر به صحرا میگذارم من آن پژمرده دل خسته بودم *** خزانی بودم و حالا بهارم اگر عاشق نبود این قلب خسته *** ولی حالا ز عشقش در شرارم چنان از شوق او مدهوش هستم *** که میخواهم سرشک از دیده بارم فضای سینهام از عطر او پر *** ز عطر دلجویش مست و خمارم چنان امشب به یادا و اسیرم *** که دائم گرم مداحی یارم اسیر حسن آن حیدر مرامم علی اکبر امیر و من غلامم ظهور کوثر و یاسین شد امشب *** و محراب دلم آذین شد امشب ثمر داده گل بستان زهرا *** چراغان بیت شاه دین شد امشب مدار چرخش نور پیمبر *** به این تازه پسر تضمین شد امشب ز حسن خلق و حسن خلق و منطق *** ز هر سو این پسر تحسین شد امشب جواز عاشقی دادند بر دل *** بساط مستیام تأمین شد امشب خبر آمد که نوزادی رسیده *** به پشت در صف مسکین شد امشب شرابم رنگ و بوی کوثری یافت *** مذاق جان من شیرین شد امشب به هر لحظه بود بر او سلامم علی اکبر امیر و من غلامم سراپا شورم و پیمانه خواهم *** من امشب همدمی دیوانه خواهم برای مستی از صهبای کوثر *** رفیق و همرهی رندانه خواهم برای اینکه دل رونق بگیرد *** نوا و نعرهای مستانه خواهم به گرد شمع نورانی یارم ***دلی مجنون چنان پروانه خواهم بگردم دور او تا مطلعالفجر *** طوافی گرد آن جانانه خواهم اگر در میزنم امشب ز ساقی *** کلید و رخصت میخانه خواهم فقط دلدار من عشق حقیق است *** دلی بی قید هر افسانه خواهم حقیقت آشکارا در کلامم علی اکبر امیر و من غلامم الا آئینه روی پیمبر *** الا تسبیح تو تندیس حیدر نه تنها زاده خون خدایی *** تو هستی مظهر الله اکبر قیام و هم قعود و هم قنوتت *** بود یادآور زهرای اطهر به شاگردی سلطان کرامت *** تویی که میدرخشی مثل اکبر به کشتی دل شیدای زینب *** ز حد آدمی رفتی فراتر تو صیادی و من هم صید دامم علی اکبر امیر و من غلامم دل و جانم فدای یک نگاهت اذانت *** بمیرم برای یک اذانت کجا میرفت قلب حضرت عشق *** به وقت ابتلای یک اذانت خدا را میتوان با چشم دل دید *** میان هر هجای یک اذانت اذانت اذن مستی با خدا بود *** ببر دل را به پای یک اذانت بیا و قلب من را کن حسینی *** به تکبیر رسای یک اذانت دل بیمار من را کن مداوا *** به اکسیر شفای یک اذانت اذانت میشود رمز قیامم علی اکبر امیر و من غلامم مرا هم اهل تسلیم و رضا کن *** غمی در سینهام دارم دوا کن مرا از قید نفس بی حیایم *** به هوی حیدری خود جدا کن تو ای داوود آلالله آکبر *** مرا صاحب نفس کن بی ریا کن دمیکه بر عقاب خود نشستی *** مرا بر خاک نعلش مبتلا کن بزن از تیر مژگانت بر این دل *** مرا صید غمت ای دلربا کن الا چشمان تو تندیس عرفان *** دل سرگشتهام را با خدا کن تو که ششگوشه را شش گوشه کردی *** مرا زائر بر آن صحن و سرا کن بود یاد تو بر غم التیامم علی اکبر امیر و من غلامم اسیر تو مکان تا لامکان است *** به دستت داروی افسردگان است قدمهای تو ای بنیان مرصوص *** سلوک و وصل هر نسل جوان است به محشر بر محبان حسینی *** قد سروت به از صد سایبان است عسل شرمنده از لعل لب توست *** هلال ابرویت مثل کمان است به شهلای نگاهت دل گرفتار *** دل از شوق تو چون آتشفشان است مکش شانه به زلفت چونکه دلها *** اسیر زلفتو تا بیکران است گرفتار غمت یا اشبهالناس *** قلوب جملهی بیچارگان است ز جان محتاج یک عرض سلامم علی اکبر امیر و من غلامم گل ارباب ای شهزاده اکبر *** رخت مهتاب ای شهزاده اکبر به حق جدهات یاس مدینه *** مرا دریاب ای شهزاده اکبر مخواه این دل بدون تو بمیرد *** بر آن برتاب ای شهزاده اکبر به حال این گدای بی سر و پا *** بیا بشتاب ای شهزاده اکبر سلامی میکنم برگو جوابش *** ولو در خواب ای شهزاده اکبر دوباره میکنم از دل تمنا *** مرا دریاب ای شهزاده اکبر بجز تو کی بود مشی و مرامم علی اکبر امیر من غلامم دلم را شرح دردت مبتلا کرد *** غمت قلب پدر را نینوا کرد عذاب حق بر آن که با عمودی *** تمام حق احمد را ادا کرد عذاب حق سنان را تا قیامت *** که بر پهلوی تو نیزه رها کرد میان جذر و مد تیغ و نیزه *** پدر میدید و زینب هم دعا کرد نمیدانم هجوم آنهمه تیغ *** به جسم نازنین تو چها کرد سه بار از پردهی قلبی شکسته *** کنار تو پدر نامت صدا کرد حفاظت از امامت را کنارت *** در آنجا دخت پاک مرتضا کرد چسان بوده مگر احوال جسمت *** که بابایت جوانان را صدا کرد چگونه حمل جسمی ارباًاربا *** حسین فاطمه تا خیمهها کرد تو که هر قطعهات افتاده یکجا *** چگونه جمع بر روی عبا کرد الا ای بهترین حسن ختامم علی اکبر امیر و من غلامم دوشنبه 90/4/20 .:. 9:20 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
در سر من هوای دلدار است ### جان من مبتلای دلدار است هر کجا از تنم که مینگرم ### گرم مدح و ثنای دلدار است نه که من تحت اختیار خودم ### بلکه هستم برای دلدار است شیعهی شاخههای یاسم من ### زین سبب دل گدای دلدار است تشنهی ساغر جنونم من ### نعرهام نغمههای دلدار است ادرک ای ماه هاشمی بستاب کاشف الکرب حضرت ارباب بین مرا مست مستم ای ساقی ### رو به رویت نشستم ای ساقی یک پیاله مرا تو مهمان کن ### ساغری ده به دستم ای ساقی نام تو بیخود از خودم کرده ### من خراب تو هستم ای ساقی من فقط دیده سوی تو دارم ### من خراب تو هستم ای ساقی من فقط دیده سوی تو دارم ### دل خود بر تو بستم ای ساقی نظری کن به عنایتی فرما ### گرچه ناچیز و پستم ای ساقی تشنهام من فقط تویی می ناب کاشف الکرب حضرت ارباب یا کشم نعره یا که خاموشم ### گه خمارم وَ گاه مدهوشم خانهزادم منو تو شاه منی ### از ازل گشته حلقه در گوشم تو و آن جلوههای فاطمیات ### کردهای گرم شعر و چاووشم رخصتی ده برای نوکریات ### خرقهی خدمت حرم پوشم تو علمدار و کاش تا میشد ### علمت مینشست بر دوشم تو ابالغوثی و مرا دریاب کاشف الکرب حضرت ارباب منم و دیده سوی دستانت ### منم و سحر ناب چشمانت منم و رگ رگی که میجوشد ### همه شب در هوای چشمانت منم آن که در اوج مستوری ### میشوم هر نفس غزلخوانت جان زهرا و جان ام بنین ### مکنی رد مرا ز احسانت ای دلم با غم تو در آوا ### منم و دیده سوی دستانت شدهام در ولای تو غرقاب کاشف الکرب حضرت ارباب یل امالبنین گل حیدر ### عشق اهل یقین گل حیدر نظری کن ز خیمهگاه حسین ### حال زارم ببین گل حیدر ای شفابخش حال بیمارم ### بنگر این مستکین گل حیدر ساقی میکشان بزم ولا ### بیقرین در زمین گل حیدر همه جا هم به شادی و هم غم ### ذکر من اینچن گل حیدر ای رخت ماه و نور تو مهتاب کاشف الکرب حضرت ارباب با حسینی همیشه و هرجا ### با حسن آن کریم بی همتا عالمی مات مشق رزم تو شد ### پای درس علی ولی خدا ای که دستت پر از کرامت محض ### ظرف خالی من ببین مولا چشم مست تو شیعهام کرده ### میتوان با تو پر زدن هرجا مددی کن که مسمند توام ### کربلا رزق سائلت فرما تویی این دل خمار و خراب کاشفالکرب حضرت ارباب دل و جان میزند صدا عباس ### آسمان میزند صدا عباس وقتی از رخ نقاب میگیری ### کهکشان میزند صدا عباس بر خط و خال و طاق ابرویت ### مستعان میزند صدا عباس هر کسی را گره به کار افتد ### بی امان میزند صدا عباس هر کسی بی برادری بیند ### قد کمان میزند صدا عباس طاق ابروی توست چون محراب کاشف الکرب حضرت ارباب ای وفا سائلت ابوفاضل ### عالمی عاشقت ابوفاضل ای ادب طفل خرد مکتب تو ### ای حیا مفلصت ابو فاضل غیرت و همت و عبادت و عشق ### گرد و خاک رهت ابوفاضل جود و ایثار و بخشش و تقوی ### همه در سفرهات ابوفاضل آنی از شاه دین جدا نشدن ### همهی ایدهات ابوفاضل صاحب صحن و گنبد و سرداب کاشف الکرب حضرت ارباب شنبه 90/4/11 .:. 10:2 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
ز سر رفته هوش و ز سینه دلم *** بجز حسن تو از همه غافلم چنان زورقی بین طوفا اسیر *** به سویت روانم تویی ساحلم به اینکه تویی حسن تفسیر عشق *** یقین دارم و تا ابد قائلم همیشه به هر جا به هر حالتی *** تو ذکر منی من تو را مایلم غم تو به دستان رب جلیل *** شده مختلط بین اب و گلم چو اجداد خود ای شهنشاه عشق *** گدای تو هستم تو را سائلم کرم کن بیا دست من را بگیر امیری حسین و نعم الامیر من و شوق دیدار و سیمای تو *** منم عاشق قد و بالای تو منم آن که هر شب تمنا کنم *** دمی لحظهای فیض رؤیای تو الا ای غمت لذت زندگی *** شده عادت من تمنای تو الا ای که طعنه زده بر عقیق *** عقیق درخشان لبهای تو ستاره به پیش نگاهت اسیر *** دل آسمان مست و شیدای تو همه سوز و ساز و نیاز دلم *** بود جرعهای غم ز غمهای تو به زنجیر عشق تو هستم اسیر امیری حسین و نعم الامیر به شبهای تارم تو نوری حسین *** به جنت تو رمز عبوری حسین چو تر میشود ذرهای قاب چشم *** تو آگه ز فیض حضوری حسین تویی آنکه بر قلب من میدهی *** همه حسن عشق و غیوری حسین همه عزت و فخر و آزادگی *** بود از تو هر شعر و شوری حسین تو با نام جادوئیت از ازل *** برای دل من سروری حسین بیا و شب اول قبر من *** بتابان در آن خانه نوری حسین تو نوری و من سائلت ای منیر امیری حسین و نعم الامیر من و بی دلی و جنون و خروش *** گهی در هیاهو و گاهی خموش منم آنکه از بدو نوزادیم *** شدم بهر خدمت تو را حلقه گوش منو عشق شیرین تو یا حسین *** که کرده مرا عبد خانه به دوش من و مستی دائم از جام تو *** تویی حضرت ساقی میفروش می تو هامنا شراب طهور *** منو لذت شرب این نای و نوش منو ظرف بشکستهام را ببین *** به حال خماری من خود بکوش ببین حال این خسته را ای امیر امیری حسین و نعم الامیر مریضم منو دارویم دست توست *** نظر کن که شیدائیم دست توست منم من کویری که خوردن ترک *** بباران به من چونکه یم دست توست بده رخصت خادمی در حرم *** که فرماندهی خیم دست توست همه نیرو و قدرت من تویی *** توانایی زانویم دست توست ازل تا ابد در همه عمر من *** هر آنچه که من میجویم دست توست تو هستی امیر و شه بی نظیر امیری حسین و نعم الامیر بیا و به من روح عرفان بده *** بیا بر دل مردهام جان بده نگویم چه اما تو ای مهربان *** هرانچه که خواهی بیا آن بده پذیراییام کن به آب فرات *** و یک جرعهاش را به مهمان بده به بیتوته کردن میان حرم *** به این بینوا گوی و میدان بده مرا چون شهیدان بخر یا حسین *** به قلب من خسته ایمان بده بده بادهای بر دلی مستجیر امیری حسین و نعم الامیر شنیدم تو بودی و خیل سنان *** تو بر خاک و گردت صف دشمنان تو بر خاک و از خیمهگه میرسید *** هیاهوی و افغان و اشک زنان تو چون ماه و اعضاء و اجزاء تو *** به گرد تنت همچنان اختران زمین لرزه شد باد و طوفان وزید *** تو گویی زمین آمده آسمان و افغان و واویل و افسوس و درد *** از آندم که شد شمر بی دین عیان ندیده فلک مثل آن لحظهات *** که بودی چو خورشید روی سنان الا روی نی دین حق را سفیر امیری حسین و نعم الامیر شنبه 90/4/11 .:. 9:21 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن علی اعدائهم ضمن تبریک و شادباش فرارسیدن ایام نورانی و پرفیض ماه شعبان و همچنین قبولی توسلات و توکلات در ایام ماه رجب از همه برادران و خواهران در اعیاد شعبانیه التماس دعا دارم. در اولیم قدم دو شعر جهت استفاده در عید میلاد حضرت سیدالشهدا و قمر بنیهشام (علیهما السلام) در مقابل چشمان تیزبین و خدابین همه دوستداران بالاخص ذاکران با صفای سیدالشهدا قرار میدهم که ثواب استفاده از اونها رو بدرقهی راه کنیزهی سفر کرده حضرت صدیقه (همسر مکرمه عموی این حقیر) بفرمائید. یا علی مدد
شنبه 90/4/11 .:. 9:19 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
در فضای سینهام غوغا به پاست *** سینهام پر از شمیم مصطفی است مرغ دل تا کوی او پر میزند *** بر در میخانهاش در میزند ساحل دریای رحمت غرق نور *** آسمانها تا خدا غرق سرور بار دیگر معجز موسی شده *** یا دوباره مولد عیسی شده دهر امشب خود نمایی میکند *** مصطفی خود را خدایی میکند خلوت غار حرا در هم شکست *** جبرئیل آمد کنار او نشست بانگ اقراء داد سوی مصطفی *** اقرا بسم ربک ای روح دعا کن توکل بر خدای آسمان *** یا محمد مثل من قرآن بخوان نا خدای کشتی عالم تویی *** بر تمام انبیا خاتم تویی در میان بحر مواج خطر *** کشتی دین را به همراهت ببر این تو و این قوم از خالق بری *** این تو و این مردمان را رهبری این تو و این این قوم دختر خاک کن *** ذلت این ننگ را خود پاک کن این همه بتها که بین کعبهاند *** منتظر بر دست تدبیر تواند پاک کن بتها ز کعبه یا نبی *** پاک کن بتها به دستان علی مرتضی یار و رفیقت میشود *** او تو را یار شفیقت میشود یا محمد این تو این قوم پست *** سنگشان پیشانیت خواهد شکست ما تو را اجر عظیمی میدهیم *** چون علی یار کریمی میدهیم معدن یاقوت و الماست دهیم *** باغی از عطر گل یاست دهیم دختر و مادر تو را یکجا دهیم *** قبلهی عالم، تو را زهرا دهیم تا که بر پا باشد از مهرت نشان *** مجتبایت میدهیم ای مهربان تا که دین بر پا شود در عالمین *** هم تو را زینب دهیم و هم حسین دین تو مصداق هم عهدی شود *** سفره دار عدل تو مهدی شود چهارشنبه 90/4/8 .:. 8:54 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
ما را نوشتهاند که خاک درت شویم***آتش گرفته در غم و خاکسترت شویم گویا نوشتهاند در آن نسخه ازل***تا خانهزاد تو شده و نوکرت شویم از کودکی به نام تو خو کرده قلب ما***دست خدا نوشته که ما ذاکرت شویم آقای بی کفن حرمت قبلهگاه ماست***کی میشود که در حرمت زائرت شویم نان و نمک ز سفره مهر تو خوردهایم***پس میسزد که تا به ابد شاکرت شویم سینهزنی همیشه بود آبروی ما***شاید مُسَکِّن جگر مادرت شویم این مویهها و گریه و باران اشکها***نذر است تا شبیه دل خواهرت شویم بر ما دلی بده که شود جایگاه تو***تا آنکه مرحم غم آن حنجرت شویم آقا به جان مادر پهلو شکستهات***رزقی بده که تا ابد چاکرت شویم دوشنبه 90/4/6 .:. 9:19 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
توی این دنیا که مثل قفسه *** یه امام رضا دارم برام بسه یه امام رضا که معدن سخاس *** یه امام رضا که خوب و با صفاس یه امام رضا که درمون دله *** یه امام رضا که حل مشکله تو دلم دنیای دردم که باشه *** یه گوشه نگاه آقا دواشه به هوای حرمش کبوترم *** آرزومه بمیرم توی حرم حاجتم یه بوسه از ضریحشه *** یه نماز تو ایوون طلائیشه تو سرم هوای گوهرشادشه *** دل خراب پنجره فولادشه تشنهی یه جام سقاخونشم *** عمریه از کوچیکیم دیوونشم دوست دارم دوباره زائرش بشم *** کاش بشه تا که مجاورش بشم کاش بشه نوکر زائراش بشم *** خادم حریم با صفاش بشم کاش بیاد لحظه جون دادن من *** ساعت آخر و جون کندن من کاش توی خونه قبر من بیاد *** بابای مهربون امام جواد کاش تو محشر بگیره دست منو *** نکشه از دستای من دامنو شنبه 90/4/4 .:. 2:52 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
من آفتاب شوکت زهرای اطهرم **** من انعکاس جلوهی بی مثل حیدرم من نجل بوترابم و قرآن ناطقم **** آری منم که وارث فتّاح خیبرم در محبسیکهروزنهای هم ز نور نیست **** از نورمحضحضرت حق بهره میبرم هر روز روزهام من و افطارم از غم است **** آزرده گشته زین همه اندوه پیکرم از این سیاه چاله و از کین دشمنان **** شکوه به حشر پیش خداوند میبرم در آسیاب کنده و زنجیر جسم من **** گشته نحیف چون تن رنجور مادرم سندی و تازیانهی او مونس مناند **** از دست مونسم بخدا سخت مضطرم بی احترام نام برد مادر مرا **** الفاظ اوست باعث این دیده ترم هتاک و بددهان و خبیث است و بیحیا **** با ناسزا هر سحر آید برابرم شنبه 90/4/4 .:. 2:10 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|