کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
یادم نمیرود وقت وداع تو / آن بوسة گلو آن درد و داغ تو یادم نمیرود لبهای خشک تو / یادم نمیرود دریای اشک تو یادم نمیرود ای ماه مادرم / آغوش گرم تو تصویر آخرم یادم نمیرود ای نازنین من / ده اسب و نعل نو ای مهجبین من یادم نمیرود شمر پلید پست / آمد به مقتل و بر سینهات نشست یادم نمیرود تیغ از کمر کشید / با ضربههای سخت رأس تو را برید یادم نمیرود شد غرق خون زمین / رأست به نیزه شد ای شاه مهجبین یادم نمیرود باران سنگ و تیر / یادم نمیرود تحقیر یک اسیر یادم نمیرود در کوفه رفتنم / قرآن ز روی نی در پیش محملم یادم نمیرود دستان بستهام / یادم نمیرود فرق شکستهام یادم نمیرود لبخند دشمنان / یادم نمیرود رقاصی زنان یادم نمیرود افغان کودکان / یادم نمیرود سرهای بر سنان یادم نمیرود ای پور بوتراب / من بودم و سرت در مجلس شراب یادم نمیرود افغان و گریه را / یادم نمیرود مرگ رقیه را یکشنبه 89/10/5 .:. 11:54 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
عمه بیا که هجر پدر سر رسیده است / خورشید بخت من به خرابه دمیده است عمه بیا ببین ز ســـــفر دلبر آمده / در مقدم پدر دل تنــگم رمیده است عمه بیا به بزم من و میهمانیام / رأس پدر به دامن دختر که دیدهاست در زیر دست و پا زدهام آن قَدَر صدا / تا از فـــراز نیزه صدایم شنیده است عمه بیا بگو به پدر از زبان من / از بار دوریاش بدن من تکیده است عمه بیا بگو که ز بس دیر آمده / حالا سه ساله دخترکش قد خمیده است عمه بپرس زخم سرش درد میکند؟ / یا جای خیزران که لبش را دریده است؟ از قول من بگو به پدر با چه جرأتی / دشمن به پیش فاطمه رأسش بریده است؟ یکشنبه 89/10/5 .:. 11:53 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
دستم برای ناز کردن نا ندارد / خواهم ببوسم رویت اما جا ندارد میخواستم برخیزم آندم که میایی / اما بدان بدان بابا رقیــه پا ندارد اسمم سه ساله، حالتم پیری کمانی / این قد بغیر از مادرت همتا ندارد آنشب که افتادم ز پشت ناقه دیدم / زجر ستمگر ذرهای تقوا ندارد بر صورتم از پنجهاش دارم نشانه / گویا خبر از خاندان ما ندارد از شامیان دلگیرم از بسکه شنیدم / گفتند با طعنه که او بابا ندارد بوی طعام از خانهها میآمد اما / بابا رقیه گشنه ماند و نا ندارد یکشنبه 89/10/5 .:. 11:52 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
ای بابای مهربونم، دلم از دوریت کبابه / پیرشدم از دوری تو، حالا اومدی خرابه باباجون قربون چشمات، که توی خوابی قشنگه / زخمی که رو پیشونیته، انگاری که جای سنگه باباجون مهربونم لحظهای چشماتو وا کن / نکنه که قهری با من، یه دفه منو نیگا کن من همون رقیه هستم که همیشه بود رو زانوت / برا من قصه میگفتی، سر میذاشتم روی بازوت من همون رقیه هستم، که بودم دختر نازت / با همین دستای زخمی، پهن میکردم جانمازت یادته بهم میگفتی، بَه! چه دختر قشنگی / یادته همش میگفتی، با چادر چقدر قشنگی باباجون دیگه نمونده، قدرتی به نیمه جونم / من همون رقیه هستم، ولی دیگه قد کمونم مثل مادرت باباجون، میخونم نماز نشسته / قدرتی نمونده باقی، شدم از زمونه خسته بوی غصه میاد از شام، توی پیچ کوچههاشون / یه عالم طعنه شنیدم، بابا جون از بچههاشون یکشنبه 89/10/5 .:. 11:50 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
من از لطافت یک لاله هم لطیفترم **من از ظرافت یک یاس هم ظریفترم سهساله عصمت عشقم به باغ یاس حسین ** که از گروه شکستهپران شکستهترم کبودی رخ من پرچم ولایت ماست ** خبر ندارد عدو از شرار در جگرم ز بعد داغ پدر ای حرامیان پلید ** مثال فاطمه از غنچه هم نحیفترم هجوم آنهمه سیلی و روی کوچک من ** نمانده غیر کبودی به گرد چشم ترم از آن شبی که فتادم به دامن صحرا ** نخفتهام ز تب و درد پهلو و کمرم عمو کجاست ببیند نفس ندارم من ** وَ خون لخته بگیرد ز گوشه بصرم یکشنبه 89/10/5 .:. 11:48 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
پر مارو وا کنید به سینمون صفا بدید ***** محض خاطر خدا به ما یه کربلا بدید مث یه کبوتری که با یه دونه سیر میشه **** به ما هم یه ذره از تربت کربلا بدید مث اون گنبدی که خورشید و آبرو میده **** به ماها نظر کنید دل ما رو جلا بدید یه شب جمعه ما رو اگر که جا داره حرم **** کنار ضریح شیشگوشة مولا جا بدید قدر نوشیدن یک جرعه ز آب علقمه **** به ما رخصت نشست لب اون دریا بدید لیاقت اگه نداریم ولی اهل گریهایم **** رخصت سینهزدن تو حرم سقا بدید یکشنبه 89/10/5 .:. 11:46 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
وقتی که آه در غمتان یک عبادت/ بی عشقتان نفس زدن ما خیانت است وقتی که اوج با دمتان میشود/ وَ اللهِ عمرِ بی دمتان یک خسارت است وصل خدا بدون شما قصهای/ اما کنارتان همه دم چون شهادت است حتی بهشت بی دم روحانی شما/ بی لذت است و مثل فراق و اسارت است در انتهای آرزوی ما زکویتان / ای آل بوتراب فقط یک شفاعت است گر حرمتی شکسته شود از حریمتان/ دلهای شیعهاست که بی صبر و طاقت است صحن بقیع و آن همه اختر به زیر خاک/ از غربت علی و آل علی یک روایت است
þ به مناسبت سالروز تخریب قبور بقیع توسط فرقه گمراه وهابیت (هشتم شوال) سروده شد. þ مصراع اول اشاره به روایت امام صادق (ع): « نفس المهموم لظلمنا تسبیح ...»
شنبه 89/10/4 .:. 2:5 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
ای گل نرگس بهار فاطمه/ آخرین آئینهدار فاطمه انشراح سینههای بیقرار / یا که بهتر، ای قرار فاطمه نالهها دل را کند آتشفشان / تا نیایی در کنار فاطمه با نزول دولتت روز فرج / میشوی تو غمگسار فاطمه بیقرار غصههای کوچهها / تا قیامت اشکبار فاطمه دست من پیراهن صبرم درید / وای از صبرت نگار فاطمه شیشه داروی زهرا نزد توست / العجل ای تکسوار فاطمه گرچه من لایق به وصلت نیستم / گوشه چشمی کن به خار فاطمه شنبه 89/10/4 .:. 2:3 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
کی شود من لایق کویت شوم/ راکع محراب ابرویت شوم کی شود تا بر گدا رخصتدهی/ زائر رخسار دلجویت شوم من که راه عاشقی گم کردهام/ کی شود دلداده رویت شوم کاش در شیب و فراز بندگی / تا همیشه شامل هویت شوم کاش جای بند این دنیای پست / بندی زنجیر گیسویت شوم آب میپاشم ز اشک و با مژه / در قدومت آب و جارویت شوم کاش چون باد صبا ای نازنین / حامل و پیغمبر بویت شوم کاش میشد تا به هنگام فرج / من بنوشم باده از جام فرج شنبه 89/10/4 .:. 2:3 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
بی تو ای مصدر احسان و سخا میمیرم / گر نگویم همه شب ذکر تو را میمیرم تو اگر پا ننهی از در دم مرگم به سرم / بخدا در صف اصحاب جفا میمیرم مرحمت کن ز سر مهر تفقد فرما / که نباشد اگر الطاف شما میمیرم بی عنایات و کرامات و نگاه کرمت / ای گل ناز علی من بخدا میمیرم زخم هجران تو جز با تو مداوا نشود / بیتو ای دارو و درمان و شفا میمیرم حرم یاس که پنهان شده پس حرفی نیست / من ز دوری و تب کرب و بلا میمیرم شب جمعه حرم کرب و بلا روزی کن / هر شب از دوری آن صحن و سرا میمیرم شنبه 89/10/4 .:. 2:3 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|