کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
ای بابای مهربونم، دلم از دوریت کبابه پیرشدم از دوری تو، حالا اومدی خرابه باباجون قربون چشمات، که توی خوابی قشنگه زخمی که رو پیشونیته، انگاری که جای سنگه باباجون مهربونم لحظهای چشماتو وا کن نکنه که قهری با من، یه دفه منو نیگا کن من همون رقیه هستم که همیشه بود رو زانوت برا من قصه میگفتی، سر میذاشتم روی بازوت من همون رقیه هستم، که بودم دختر نازت با همین دستای زخمی، پهن میکردم جانمازت یادته بهم میگفتی، بَه! چه دختر قشنگی یادته همش میگفتی، با چادر چقدر قشنگی باباجون دیگه نمونده، قدرتی به نیمه جونم من همون رقیه هستم، ولی دیگه قد کمونم مثل مادرت باباجون، میخونم نماز نشسته قدرتی نمونده باقی، شدم از زمونه خسته بوی غصه میاد از شام، توی پیچ کوچههاشون یه عالم طعنه شنیدم، بابا جون از بچههاشون
(سبک: مث زخم یه قناری، افتخاری) سه شنبه 90/10/6 .:. 11:24 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|