کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
لبریز میشوم ز جنون وقت نامتان *** کار دلم شده همه دم فکر و ذکرتان مرغ دل رمیدهی من با دو صد امید *** پر میزند به سوی شما و نگاهتان آری منم اسیر و گرفتار بند عشق *** من بندیام ز روز ازل بین دامتان نان نمک گرفتهام از صبح اولین *** از سفرهی وسیع و کرامات و جودتان در زیر سایهسار شما قد کشیدهام *** من خو گرفتهام به کرامات و جودتان صدها هزار غصه که آوردم و رسید *** از بهر هر کدام هزاران دوایتان زانو زنم به پیش شکوه شما مدام جز نامتان مباد به لبهای من کلام در آسمان تلئلؤ انوار را ببین *** در کهکشان تجلّی اقمار را ببین فردوسیان ز فرط شعف جمله در سماع *** در جان خاکیان دل تبدار را ببین کنعانیان دورهه هجران در التهاب *** ای دل بیا و خیل گرفتار را ببین در هر دلی به پا شه یک جمکران عشق *** مجنون بیا و این همه بیمار را ببین شد کوچه کوچهها همه لبریز انتظار *** در هر گذر بیا صف زوار را ببین ای آسمان به سمت زمین کن نظارهای *** دست دعای لشگر اشجار را ببین در دیدههای منتظران جلوهی امید *** در سینهها تموّج اسرار را ببین دل گسترید شوکت معشوق میرسد ره وا کنید حضرت معشوق میرسد دلهای عاشقان همه از دم رمیده است *** زیرا که عطر نرگس نرجس رسیده است جانهای خسته در قلیان طراوت است *** دلخستگان به هوش که گاه سپیده است یوسف ببین نشسته به بهت نگار ما *** دستش نه بلکه سرش را بریده است گویی که ماه از تب در شوق وصل او *** عاشق شده است و سرمه به ابرو کشیده است دریا و کوه یکسره در ذکر یا لطیف *** عطر حضور یار به هر جا چکیده است آوای عرشیان شده یا ایهالعزیز *** زیرا که شمس یوسف زهرا دمیده است مجنون شده هر آنکه در این بزم عاشقی *** نام قشنگ حضرت دلبر شنیده است بالا بلند یوسف زهرای مرتضی ای شاه حسن خوش قد و بالای مرتضی دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت *** محراب ماست طاق کمانهای ابرویت در دست توست بند دل بی نوای ما *** جانهای ماست یکسره در قبض جادویت گفتم به عشق تا به کجا میکشانیام *** گفتا کنر دلبر زیبا و دلجویت گفتم چرا دلم شده دیوانه و خراب *** گفت از شمیم ناب تو و عطر گیسویت دادم به باد دست سلامم به هر سحر *** کردم گسیل این دل سرگشته را سویت آقا قسم به خاک شهیدان این فراق *** دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت ابرو مکش چو تیغ که دلدادهی توایم ما سنگ ریزههای لب جادهی توایم ای شهریار عشق و علمدار انبیا *** ای مخلص کلام تمامی اولیا ای هادم بنای نفاق و ریا و کفر *** باب تفضلات خداوند هل اتا مولای مهربان غزلهای عاشقی *** ای آخرین سلالهی اسرار انّما زیباترین سرودهی دلهای بی شکیب *** ای بهترین تبسم دلهای بینوا شیوا ترین چکامه اشعار خلقتی *** شیرینترین ترنم دلهای آشنا آیا هنوز گاه قیامت نیامده *** تا آنکه پرده گیری از آن روی دلربا آقا به آن نگاه صمیمانهات سلام بر آن تفقدات کریمانهات سلام بر خاک تشنه نم نم باران چه دیدنی است *** بر اهل شب چراغ فروزان چه دیدنی است بر خستگان دورهی هجران و دوریت *** پایان دوری و غم هجران چه دیدنی است روزی که با تو کلبهی احزان سینهها *** گردد چو باغ سبز و گلستان چه دیدنی است ای آرزوی خسته دلان در کنار تو *** احوال نوکران و غلامان چه دیدنی است دستم به دامت گل زیبای فاطمه *** حال دلم کنار تو جانان چه دیدنی است پشت سر تو دو رکعت نماز عشق *** آقا ز تو شنیدن قرآن چه دیدنی است در کام ما به کأس ولایت شراب کن ما را ز خیل منتظرانت حساب کن
یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 .:. 6:12 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|