کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
چند روزی است روزه ام حالا مقابل آئینه ایستاده ام مثل همیشه ام ... چهره همان چهره .... ترکیب همان ... .... فقط لبم ترک خورده چند ترک ناچیز ... نزدیک افطار که می شود، خوب حس می کنم تشنگی را احساس می کنم تمام مسیر تنفسم حرارت است دمم داغ است و بازدمم آتش نگاه می کنم ساعت را تا غروب مانده چند ساعتی.....یک، دو .... سه .... نه؛ چهار و بیشتر .... خدایا! مگر قیامت چقدر گرم است؟ مگر چقدر تشنگی دارد؟ چگونه می شود از عطش آن رهایی یافت؟ ... گفتم عطش!! چه آشناست این واژه! خیلی آشناست! آآآ یادم آمد! عطش! آب! قحط آب! کربلا! زخم! خون!طفل الرضیع! ماءِ! جی بالماءِ! مشک! رمل! تیر! عمو! نخلستان! علم! دست! ساقی! انتظار! .... ای اهل حرم ..... سقای حسین سید و سالار ..... گفتم سقای حسین؛ فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسَین عطش حسین اُسقُونی بِشَربَتی المَـاءِ
وقت افطار دلم یاد لبت می افتد که ترک داشت ز فرط عطشت آقا جان
یادداشت ثابت - جمعه 92/4/22 .:. 12:36 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|