کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
در نسخه ازل حسنیام نوشتهاند ** با امر لم یزل حسنیام نوشتهاند شاعر نیم ولی از سحر چشم تو ** در پای یک غزل حسنیام نوشتهاند نام تو طعم ناب عسل دارد و مرا ** با طعم آن عسل حسنیام نوشتهاند شکر خدا که بین غلامان کوی عشق ** عبد یل جمل حسنیام نوشتهاند من مؤمنم به آیه والشمس رویتو ** بر اصل این مثل حسنیام نوشتهاند من مستمند جوشش احسان کوثرم عمری بود که در به در سبط اکبرم جانم به ابتلای تو عاشق شده است و بس ** در حین رونمای تو عاشق شده است و بس این سائلی که هیچ ندارد به غیر دل ** از فیض جلوههای تو عاشق شده است و بس هستم غریبه با همه غیر از نگاه تو ** قلبم به یک نوای تو عاشق شده است و بس هرگز مباد بی تو دمی را به سر کنم ** زیرا دلم برای تو عاشق شده است و بس مرغ دلم که بال و پری خسته داشت گفت ** او هم پی هوای تو عاشق شده است و بس من دائماً مقیم حریم محبتم من سائل همیشه شاه کرامتم نامت که میبرم دل من میشود خراب ** مانند تشنهای که رسیده کنار آب نامت که میبرم قدحم ذوق میکند ** انگار میدهند به میخوارگان شراب نامت که میبرم نفسم باز میشود ** پر میشود تمام وجود من از گلاب نامت که میبرم دلم از قید میرهد ** دیوانه میشوم وَ پر از شوق بی حساب نامت که میبرم قلمم مست میشود ** تحریر میکنم به جنونم دو صد کتاب نامت حسن ترانه شیدایی من است عشقت دلیل مستی و رسوایی من است یوسف گدای حسن دل آرایتان شده ** حاتم مقیم دائمی خوانتان شده یعقوب پیش صبر شما جامه میدرد ** او هم اسیر آن همه ایمانتان شده وقت سحر که این همه زیبا و دلرباست ** زیبا ز جلوههای مناجاتتان شده آبی آسمان چه قدر رنگ روشنی است ** از لحظهای که گَرد ره و پایتان شده از آن زمان که مؤمنتان شد دلم فقط ** جانم خمار جوشش احسانتان شده از هر چه بگذرم نتوان از شما گذشت مولای بی حرم نتوان از شما گذشت ای جلوه جمال خدا یابن مرتضی ** ای آرزوی اهل ولا یابن مرتضی تفسیر آیههای پر از رمز کوثری ** تندیس کاملی ز وفا یابن مرتضی صبرت روبوده طاقت ایوب را وَ بعد ** هستی در اوج صبر و رضا یابن مرتضی جانم پر از نیاز و دلم مملو از امید ** در پای سفره تو الا یابن مرتضی عشقت تمام صحن دلم را گرفته است ** هستم غریق بحر شما یابن مرتضی احساس میکنم که دلم را خریدهای از بهر نوکری خودت برگزیدهای شور جنون تمام وجود مرا گرفت ** وقتی دلم عنایت خاص تو را گرفت در شوق کوی تو دلم از شوق پر گشود ** وانگه مسیر رفتن تا انتها گرفت از سینه پرکشید و از افلاک هم گذشت ** بعدش سراغ حضرت شاه عطا گرفت آنجا رسید و دید که حاتم غلام اوست ** رفت و کنار سبط نبوت که جاگرفت نطقش به اذن شاه کرم باز شد و بعد ** عرض ارادتی به زبان دعا گرفت گفتا منم گدای حریم کرمتان من سائلم به نم نم جود وسیعتان هر کس که برد نام تو زهرا دعاش کرد ** زهرا دعاش کرد و علی هم نگاش کرد حیدر نگاه کرد و رسول وفا و عشق ** در خیل عاشقان و غلامان صداش کرد احمد صدا زد و قلم عرشیان نوشت ** یک باغی از بهشت به نامش خداش کرد عشاق مجتبی به جنان ساکنند و هست ** این هدیهای که دست خدا رونماش کرد فردا که محشر است و همه غرق حیرتند دیوانگان کوی حسن غرق عزتند یادداشت ثابت - سه شنبه 92/4/26 .:. 11:15 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|