کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
من که پرچمدار حلم و عفتم دانش آموز کلاس عصمتم من علی خویم وَ زهرا خصلتم جامه صبر و رضا شد کسوتم زینبم من دخت شاه لا فتا انعکاس حضرت خیر النسا *** زینبم من یار و غمخوار حسین از طفولیت گرفتار حسین عاشق و شیدای تبدار حسین قبلهگاهم ماه رخسار حسین بسته موی حسینم از ازل عاشق روی حسینم از ازل *** اربعینی شد که غمگینش منم کوچهگرد عشق شیرینش منم غصهدار داغ سنگینش منم روضهخوان زلف خونینش منم از غروب خون علمدارش شدم همچنان عباس سردارش شدم *** کی رود از خاطرم روز دهم داغهای دلبرم روز دهم هم وداع یاورم روز دهم هم شرار چادرم روز دهم حج ما روز دهم تکمیل شد آن زمان که مه به خون تغسیل شد *** هم غروب کربلا را دیدم و ... هم هجوم اشقیا را دیدم و ... هم خیام و شعلهها را دیدم و ... هم فرار بچهها را دیدم و ... در هجوم شعله غارت دیدهام من خودم طعم جسارت دیدهام *** جسم یارم بود بین قتلهگاه آسمان هم رنگ خون شد هم سیاه شد پناه کل هستی بی پناه چکمه پوشی دیدم و گفتم که آه خنجری در کف به کینه میرود در پی ماه مدینه میرود *** هر چه گفتم رحم کن، انگار نه ... هر چه کردم ناله و اصرار نه ... گفتم ای بی دین مکن این کار نه ... ضربه زد یک، دو ... و یا ده بار نه ... عاقبت رأسش جدا شد از قفا رفت بر بالای برج نیزهها *** صورت خورشید و چشم ماه زخم نوحه زخم و ناله زخم و آه زخم سینهها از این غم جانکاه زخم یکهزار و نهصد و پنجاه زخم زخمهایش از ستاره بیشتر مادرش از هر کسی دلریشتر *** آن طرف رقص و شراب و نغمه بود این طرف شعله میان خیمه بود آن طرف از سرخوشی هنگامه بود این طرف افغان و آه و لطمه بود تسلیت گفتند با الفاظ بد کعب نی، سیلی و گاهی هم لگد *** بعد از آن در کوفه غم تصویر شد دستهایم بسته در زنجیر شد آیه صبر خدا تحقیر شد در میان کوچهها تکفیر شد حق بابای مرا پرداختند نان و خرما پیش من انداختند *** شام بود و دردهای بی شمار آل عصمت خسته بر ناقه سوار ناقهها عریان و دلها سوگوار ساز و رقص شامیان هم برقرار شام بود و غصهها و ننگ او بارش باران خار و سنگ او *** شام شد وادی تکمیل بلا جان من شد بر دو صد غم مبتلا کین اهل شام دیدم بر ملا سوختم در شام مثل کربلا من که بودم دخت پاک بوتراب پانهادم بین آن بزم شراب *** شام بود و نالههایی در دلم شام بود و شعلهها بر حاصلم گرچه من بر بحر غمها ساحلم لیک شد در کنج ویران منزلم جای ما در کنج آن ویرانه بود غصهی دیگر غم دردانه بود ***
یادداشت ثابت - جمعه 92/9/23 .:. 2:51 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|