کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
ناگهان باران تیر آغاز شد چشمه های خون به جسمش باز شد کینه ها سر بسته بود و آن زمان در هجوم نیزه ها سرباز شد بعد صدها زخم کاری بر تنش نوبت یک خیل سنگ انداز شد یک نفر چکمه به پا خنجر به دست بانی آن لحظه ی غم ساز شد وایِ من بنشست روی سینه و قصد شومش بر همه احراز شد چشم های آسمان خون گریه کرد وقتی آن حنجر به خنجر ناز شد پیکرش افتاد زیر دست و پا رأس او بر نیزه سرافراز شد دشت پر شد از نوایی دلخراش ناله ای محزون طنین انداز شد یادداشت ثابت - دوشنبه 92/11/8 .:. 11:43 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|