سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبوتر حرم
هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
ثامن تم
لینک دوستان
طراح قالب
ثامن تـــم

با اشتیاق روی تو پروانه می‌شوم/از هجر روی ماه تو دیوانه می‌شوم

یک شب اگر اجازه دهی رؤیت رخت/از جان و دل به غیر تو بیگانه می‌شوم

ای حسن مطلع من و ای شاه بیت عشق/من بی عنایت تو چو افسانه می‌شوم

رخصت دهی اگر من از پا فتاده را/آری مقیم دائم میخانه می‌شوم

ظرفم شکسته است ولی با نگاه تو/من خود سبو و باده و پیمانه می‌شوم

اشک از من و عنایت جاری شدن ز تو/با اذن تو به گیسوی غم شانه می‌شوم


شنبه 90/3/7 .:. 9:16 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

السلام ای نجابت کامل/ای به اسرار ایزدی قائل

حاصل اربعین پیغمبر/سایه‌ات مستدام بر سر دل

دست من خالی و تو چشمه جود/من به طوفان اسیر و تو ساحل

نشده نا امید برگردم/هرزمان از درت به صد مشکل

دل من از ازل گرفته چنین/به خم کوی عشقتان منزل

افتخارم همینکه در هرجا/بوده‌ام در حریمتان سائل

سائلی بوده‌ام که در هر جا/لطفتان بوده بر دلم شامل

امشب عاری ز هر چه وسواسم/مست عطر خدایی یاسم

***

قصد من سائلی محضرتان/خادمی در میان هیأتتان

تا شما سایه‌ی سرم هستید/نروم جای دیگر از درتان

امشب ای مادر کرامت‌ها/دست من آمده به دامنتان

به خدا رشته‌های حبل الله/نبود غیر تار چادرتان

ای قنوت دعایتان لبریز/ آسمان معبر همیشه‌تان

وسعت جودتان چو اقیانوس/دست خالی که رفته از برتان

من و احساس مستی کامل/وقت ذکر شما به محفلتان

مرغ دل گشته جلد بام شما/کرده عادت به آب و دانه‌تان

دل من بی‌شکیب و بی تاب است/پی یک جرعه باده ناب است

***

من کی‌ام شاخه‌ای زمستانی/تو گل یاسی و بهارانی

من کی‌ام یک کویر خشکیده/و تو آن روح سبز بارانی

من کی‌ام جز اسیر محبوسی/بین زندان تنگ نفسانی

من اسیر جهنم نفسم/تو بهشت رسول یزدانی

آمدم با پیاله‌ای خالی/بر در تو که روح احسانی

مادری کن اگرچه ناخلفم/بده یک لقمه نان عرفانی

آمدم تا دخیل بر بندم/به پر چادری که می‌دانی

کن تفقد که سائل آمده است/سائلی پای در گل آمده است

***

یاسی و عطر تو دلاویز است/بی تو خلقت همیشه پائیز است

یاسی و از حضور کوتاهت/خاک خاکی هنوز لبریز است

بی تو و بی شمیم جانبخشت/زندگانی ما غم‌انگیز است

آنقدر با شکوهی ای بانو/که پیش تو نه فلک ریز است

ای مسیحای حضرت حیدر/عطر و بوی بهشت پیغمبر

***

سر مستودع خدا زهرا/کوثر ختم‌الانبیا زهرا

یاور و کفو حضرت حیدر/حجت حق به اولیا زهرا

از طلوعات تو به محرابت/می‌چکد عطر ربنا زهرا

امتحان داده قبل خلقت خود/ساکن عرش کبریا زهرا

تویی آنکس که محرم وحی است/واقف سرّ انما زهرا

تو تجلی اصل توحیدی/سند وحدت خدا زهرا

((وًمن الماءٍ کلٌ شئیٍ حی))/بوده مهریه‌ی تو یا زهرا

گوهر خلقتی خدا داند/چشمه‌ی رأفتی خدا داند

***

با نزولت به روی خاک زمین/این زمین شد همان بهشت برین

بین محراب لحظه‌ی سجده/عالمی حلقه‌ و تویی تو نگین

دیدنی بوده وقت هر سجده/روی دست رخ رسول امین

((اسوه لی)) سروده حجت عصر/که تویی الگوی همیشه دین

پیروهن داده‌ای به شام زفاف/به گدایی تو از ره تمکین

سفره‌ی نان خویش را بگشا/میزند حلقه بر درت مسکین

به دستم نخی ز چادر خودتا شود بندگی من تضمین

ای تمامی عشق تصویر/همه‌ی شرح آیه تطهیر

***

منکه مشغول مدح و چاووشم/از سرم رفته عقل و مدهوشم

امشبی را به خدمتت بانو/با تمام قوای خود کوشم

پرچمی با شعار یا زهرا/گیرم ای عاشقان سر دوشم

نبود غیر ذکر او بر لب/نبود جز صداش در گوشم

می‌کشم نعره یا علی حیدر/باده از کوثر خدا نوشم

عاشقان حک کنید بر قبرم/جمله‌ای که نشد فراموشم

به خدا حب حضرت زهرا/به همه عرش و فرش نفروشم

حب زهرا جواز هیأت ماست/حب زهرا برات جنت ماست

***

تو که ناموس حی ذوالمننی/مرشد کامی اگر چه زنی

خطبه‌های تو مرز مطلق دین/واقف از سرّ وادی عدنی

ذکر سربند فاتح خیبر/وقت رزمش به جنگ اهرمنی

تویی آن گوهر ثقیل حیا/خارج از قدرت کلام منی

هرچه هستم اگر چه ناچیزم/با عنایات تو شدم حسنی

تو که خیر کثیری ای بانو/چه شود یک نظر به من فکنی

نکند ای تمام روح کرم/دست ردّی به سینه‌ام بزنی

در حریمت نیاز آوردم/آه و سوز گداز آوردم

***

گل سرخ ولایتی بانو/تو چراغ هدایتی بانو

ساکنان بهشت می‌گویند/رونق باغ جنتی بانو

از ازل تا ابد برای همه/چشمه‌سار عنایتی بانو

نه!! غلط گفته‌ام تو را مادر/مادر کل خلقتی بانو

نه فقط دخت و مادر احمد/تو سند بر رسالتی بانو

ای شلمچه ز ذکر تو مجنون/تو کلید شهادتی بانو

روز محشر تو ای خزانه مهر/پادشاه شفاعتی بانو

با دو دستی که رنگ علقمه‌اند/ پی امداد امتی بانو

نکند رو زومن بگردانی/این گدا را ز کوی خود رانی

 

 


یکشنبه 90/3/1 .:. 9:30 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم انا نرغب الیک فی دولة الکریمة تعز به الاسلام و اهله و تذل به النفاق و اهله

با سلام و صلوات بر روح پاک‌ترین بانوی هستی و سرچشمه نور آفرینش حضرت صدیقه کبری (علیها سلام الله) و بر سلاله‌ی نورانی‌اش و تمام فاطمیون عالم . . . من الازل الی الابد

فاطمیه ایامی سراسر حزن و اندوه، داغ و افسوس، ناله و گریه است. اندوهی که تداعی داغش و مرور تاریخش استخوان را آب می‌کند و قلب را مذاب. فاطمیه ورقی است از اوراق تاریخ که تاریک‌ترین موجودات در قالب انسانی، نورانی‌ترین و مقدس‌ترین و آسمانی‌ترین تندیس بشریت را در هجوم هجمه‌های نفسانی خویش آزردند و در حرارت آن قلوب مشتاقان و محبان را سوزاندند.

قرتاص تاریخ مصحفی بی انتها از فجایعی است که عمال شیطان صفت نفس پرست تصویر کرده‌اند. شعله‌های سوزانی که بلافاصله از بعد عروج روح ملکوتی رحمت عالمیان و رسول مهربانی‌ها زبانه کشید، هنوز شیعیان بحرین و یمن را میسوزاند و اگر پیش نیامده بود، اینکه پیش آمده، شاید گسترش مهر و مهربانی‌ در تمام عالم هیچ مظهری از فسق و فساد و ظلم را باقی نمی‌گذاشت.

الغرض! ارزش، اهمیت و عظمت ایام فاطمیه و مهمتر از آن قداست این ایام هر شیعه‌ی خلّصی را بر آن میدارد تا به سوگ بنشیند در این ایام. بگرید و نوحه کند، که چرا بوسه‌گاه پیامبر هتک حرمت گردید و صدمه دید.اما با این حال در بین عوام‌الناس و گاهاً در میان برخی خواص و نزدیکان با سؤالی مواجه می‌شویم که سبب سوگواری چیست؟ علت مویه کدام است؟ و چرا سینه می‌زنیم و آه می‌کشیم؟ چرا ایام فاطمیه طولانی است؟ چرا دین ما همه عزاداری است و شادمانی ندارد؟ و چراهایی از این قماش که دل را می‌سوزاند؟ خاصه از طرف هم سلکان و دوستان و نزدیکان ....!

شاید و حتماً اینچنین است که حقیر در جایگاه پاسخ به سؤالات فوق نیستم و پاسخگوی این بحث باید اشراف قلبی و عقلی بر این موضوع داشته باشد، !!اما!!

اهتمام عظما و بزرگانی من جمله مرحوم حضرت آیة الله بهجت و حضرت آیة الله فاضل لنکرانی (رحمت الله علیهما) و حضرات آیات وحید خراسانی، جوادی آملی و گل سرسبدشان رهبر معظم انقلاب (دام برکاته) بر شکوهمند برگزار شدن این ایام و اعتلای پرچم عاشورای فاطمی مبین حقیقت این ایام است.

از باب شخصیت منحصر به فرد حضرت صدیقه عذرا (س) که بعد از رحلت رسول‌الله (ص) دریافت کننده وحی بوده‌اند و به سند حدیث شریف کساء دلیل خلقت سماوات و ارضین، سزاوار است در ایام سوگواری آن بانوی بزرگوار محزون بود و ناله و نوحه سرداد. از حیث دیگر، چون همین بانویی که عظمت شخصیت و بزرگی روحش برهیچ کسی حتی دشمنان پوشیده نیست، در مدت قلیل و کوتاه زندگی دنیائیش متحمل رنج‌های فراوان و بزرگی شد که هر کدامش برای یک عمر مغموم بودن کافی است، باز هم تعزیه و گریه و ندبه بر ایشان و احوالشان زیبنده مؤمنان است. با نگاهی عمیق به تاریخ می‌توان پی برد که از زمان رحلت پیامبر اکرم (ص) تا روز شهادت حضرت زهرا(س) چه این ایام چهل و پنج روز، چه هفتاد و پنج روز و چه نود و پنج و یا حتی بیش از این موارد بوده باشد، بار مصائبی که بی‌بی دو عالم متحمل شده‌اند از غصب حق جانشینی امیرالمؤمنین (ع) تا حمله به منزل ایشان و حدوث ضرب و شتم، تا سقط کودک در رحم و از انحصار در آوردن باغستان فدک و ضرب و شتم مجدد بابت احقاق حق غصب شده فدک و خانه نشینی همسر ایشان و بیماری طولانی آن بزرگوار و شبانه به درب خانه انصار و مهاجر رفتن و قول گرفتن بر ولایت علی (ع) و ماجرای غدیرو باز بی وفایی ایشان، گریه و ندبه‌های ایشان در مزار پدر در ایام کوتاه فراق پیامبر و حیات ایشان، تماماٌ سندی مستند بر صحت عزاداری بر آن بانوی بزرگوار است.

حال اگر رادیو و تلوزیون فقط در شب و روز شهادت آنهم مختصراً به این موضوع می‌پردازند، حجت ما را بیان نمی‌کنند. حجت ما علمایی هستند که تا ده شب در منزلشان مجلس عزا برقرار می‌کنند. مثل روضه سیدالشهدا روی زمین می‌نشینند و روضه می‌شنوند.

حجت ما سخن حضرت آقاست که می‌فرماید: فاطمیه را مانند محرم عاشورایی برگذار کنید.

الغرض! آنچه به ذهن ناقص حقیر مترتب می‌شود و در مجالی اندک می‌گنجد مطالب فوق است. به امید روزی که تمام عالم به یاد فاطمه و قیام جهانی فاطمه به پا خیزد

 

یا علی مدد


سه شنبه 90/2/27 .:. 3:27 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()
با سلام به تمام دوستان و رفقایی که ما رو می‌نوازند و گاه گاهی عنایت می کنند و به حقیر از این مسیر سر میزنند.
در پاسخ به دوست بزرگواری که در خصوص مطلب آخر تو وبلاگ نظر داده بود باید بگم:
 اولاً منت سر ما گذاشتی و به این وبلاگ سر زدی. ثانیاً ما عددی نیستیم که بخوایم داعیه‌ی چیزی رو داشته باشیم.خاصّه اون هم مداحی اهل بیت (ع) که اکابر و بزرگان این وادی همه یل‌اند و نام‏آورند و ما کوچکتر از مگس در عرصه سیمرغانیم. ثالثاً امر حضرت آقا (حفظه الله تعالی) و اطاعت از اون برای ما فرض و واجبه و اگر شخص بی مایه‏ای مثل حقیر لب به این صحبت‏ها باز نمی‏کنه، در ذیل همین موضوعه و الّا حداقل تو هیاتهای خودمون که حرفمون خریدار داره!!!! رابعاً درد دل از اونجایی است که زخم‏های ما که تلاشمون زنده نگه داشتن امر اهل بیته و خطمون خط حزب الله، از دست خودی‌ها و خودی نماها است. مقصد اینه که ضربه‏هایی مثل فتنه 88 و 18 تیر و امثالهم به مملکتمون لطمه نرسونه. تو این ماجراها رفیقامون زخمی میشن و از روزهای درگیریها تا حالا یکیشون هنوز تو کماست، تا یه نتیجه‏ای حاصل بشه. بعد یه آقایی تو سایه همین ارزش‏های بدست اومده حرف ضد ارزش می‏زنه. خوب اگه حرف هم نزنیم که میگن جیگر حرف زدن ندارن و به اشتباه خودشون در خصوص دفاع از بعضی‌ها پی بردن و هزار تا از این اراجیف. تازه مگه امام صادق (ع) نفرمود دوست خوب کسی است که عیوب دوستانش رو متذکر بشه؟ پس ما هم دفاع می‏کنیم هم تذکر میدیم. خط ما خط ولایته! هر کسی بخواد ذره‌ای عناد یا نا فرمانی کنه ما اول مخالفت می‌کنیم و بعد هم مبارزه.
ضمناً! خاک پای همه‏ی بچه حزب اللهی‏ها هم هستیم.
یا علی مدد

یکشنبه 90/2/18 .:. 4:51 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

خاصیت کسانی که در دفاع از حق، سینه سپر می‌کنند این است که همواره در هجوم پیکان‌های مختلف قرار می‌گیرند. در این میان حضرت استاد ما که نفس حقش حسرت خیلی از ذاکرین و مادحینه گل سر سبده. ضمن اینکه شاگرداشون هم مثل حاج حسین سازور و حاج سعید حدادیان هم از این ورطه جدا نیستند. مگر نه این است که به صدق کلام معصوم ((دین چیزی جز دوست داشتن و بغض داشتن نیست))؟ دوست داشتن دوستان خدا و اهل بیت (ع) و دشمن داشتن دشمنان آنها؟ پس در این میانه به خواب فرو رفته‌هایی که داعیه اسلام دارند کجایند؟ تا علم به دوش بگیرند. اولاٌ: هیچ کسی به تندی سخن نمی‌گوید مگر اینکه کارد را بر استخوان خود حس کرده باشد. دوماٌ: هیچکس کسی را تکذیب نمی‌کند مگر آنکه بر اعتقاداتش اهانت کند. و سوما‌ٌها و چهارماٌهایی در این مقال که فرصتش نیست. پس وقتی ذاکری که ذاکری را به معنای اتم و اکملش به جای آورده و فارق از کسانی که در لباس مداحی ارتزاق می‌کنند شده و فقط ذکر و مداحی را برای اعتلای اسلام و انقلاب می‌داند و می‌پیماید چه خرده گرفتنی است؟ روزهایی که همه خاتمی را حلوا حلوا می‌کردند او انتقاد می‌کرد و حالا همه فهمیده‌اند خاتمی چه‌ها نکرد و هزاران مثال از این دست در کلام او هست.

هیچوقت این درس حاج منصور یادم نمی‌رود که: مداح باید جگر داشته باشد

...................................................................یا علی


یکشنبه 90/2/11 .:. 5:57 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

 

گل رویت زه چه رو هاله‌ی نیلی دارد / یا که گفته است که گل طاقت سیلی دارد

 

آن کمان قد تو قاتل جان علی است/ ای مرا روح و روان فکر شفا باش مرو

 

دست لرزان تو والله که حرمت دارد/با همان دست دعا اشک علی را پاک کن

 


دوشنبه 90/1/22 .:. 1:48 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

مرا که فاتح بدرم ز پای افکندند / دمی که غنچه‌ی گل را به پیش من کندند

مرا که دست خدایم پس از رسول خدا / به ریسمان شیاطین دو دست من بستند

به پیش چشم پراشکم ز ماتم احمد / به پشت خانه من آتشی به پا کردند

در آن حرارت هیزم هزار واویلا / که مرغ عشق مرا زنده زنده سوزاندند

به ضربه‌ی لگدی یارم از نفس افتاد / در آن زمان که گلم را به پشت در دیدند

نگاه کرده و رفتند خیل نامردان / به اشک چشم حسینم چقدر خندیدند

یگانه یاورم از درد و غم به خود پیچید / دمی که شوهر او را کشان‌کشان بردند


دوشنبه 90/1/22 .:. 1:46 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

باور کنید سوختن یک فرشته را / در آتشی که میخ درش سرخ می‌شود

باور کنید ابروی از کین شکسته را / با ضربتی که چشم ترش سرخ می‌شود

باور کنید تیزی سنگی به کوچه را / کز ضربه‌ای مقنعه‌اش سرخ می‌شود

باور کنید سوزش یک تازیانه را / چون جای بوسه‌ی پدرش سرخ می‌شود

باور کنید سیلی کین انچنان نمود / وقت نماز سجده‌گهش سرخ می‌شود

فضه کمک کند که لباسش عوض کند / از روز کوچه پیروهنش سرخ می‌شود

باور کنید ضرب لگد طاقتش گرفت / در وقت غسل او کفنش سرخ می‌شود


دوشنبه 90/1/22 .:. 1:45 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

من نیروی دو دست وصی پیمبرم / ام النبی و صاحب آیات کوثرم

شأن نزول عشق ز هفت آسمان منم/ در خلقت خدا به خدا یکه گوهرم

من فاطمه جدا شده از نار دوزخم / اکنون میان آتش و در پشت این درم

بوسید دست من پدرم مصطفی ولی / جای غلاف کیست به بازوی اطهرم

این مردمان که نان و نمک خورده منند / با ریسمان کینه ببردند همسرم

فضه بیا! مدد بده اینجا به بانویت / آتش گرفته از شرر خانه چادرم

با دست خود بگیر دو چشمان کودکان / ورنه فدا شوند چو محسن برابرم

قدرت بده مرا که به مسجد روم خدا / زیرا که من مجاهد نستوه حیدرم

 در زیر دست و پا به خدا ذکر من علیست / رزمندة ولایت علیم، خانه سنگرم


دوشنبه 90/1/22 .:. 1:44 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

تا می‌رسد علی قد خود راست می‌کنم

حیدر به قدکمانی من گریه می‌کند

مخفی کنم ز همسر خود زخم سینه‌را

عالم به جانفشانی من گریه می‌کند

گیسو سپید و بی رمق و خسته‌ام ببین

فضه به نیمه‌جانی من گریه می‌کند

قامت خمیده‌ای به بهار جوانی‌ام

صد لاله بر جوانی من گریه می‌کند

رخسار من شبیه به رنگ بنفشه است

زینب به ارغوانی من گریه می‌کند

بیرون روم ز شهر و کنم گریه بی‌امان

شیعه به بی امانی من گریه می‌کند

 

با کسب رخصت از قافیه‌های طلایی استاد حاج علی انسانی 


یکشنبه 90/1/21 .:. 3:58 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
درباره وبلاگ

شکسته بالتر از من میان مرغان نیست/ دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است شعر و مداحی - خادم الحسن (ع)
امکانات وب


بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 212651