کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
دوش مرا حال خوشی دست داد/تشنه شدم باز عطشی دست داد گرم ترنم شدم و زمزمه/در دلم افتاد دم و همهمه باز دلم سخت هوایی شده/پرزده و کرببلایی شده باز دلم تنگ شهیدان شده/سینه پر از حسرت یاران شده کو دل دیوانه مجنون یار/کو سرشوریده و مفتون یار کو شب و پرواز و مناجات عشق/سنگری و عرضه حاجات عشق پیروهن خاکی و خاکی شدن/راهی مهمانی پاکی شدن کو سر شوریده و سربند سرخ/لحظهی آخر گل لبخند سرخ کو نفس سوختهای از عطش/کو دل افروختهای از عطش سفرهی نان و نمک ساده کو؟/خلوت دل بر سجاده کو؟ کو رفقایی که خدایی شدند؟/غرق خدا کرب و بلایی شدند کو دل دریایی اهل سحر؟/ذکر مناجات به سوز جگر آه طلائیه چرا ساکتی؟/آه دوکوهه چقدر خلوتی آی شلمچه رفقایت چه شد؟/آی هویزه شهدایت چه شد؟ آی هویزه بگو از رازها/از شنی و پیکر جانبازها؟ غرش اروند دلم را ببر/یا رب از این سینه من غم ببر یا رب از حالت دل خستهام/از خود و از خصلت دل خستهام پر بده دل را که پری واکنم/از گنه و غیر تو پروا کنم یا رب از این جسم مرا واراهان/ماندهام از راه به راهم رسان
*/(بیت اول از شاعر بزرگ دفاع مقدس مرحوم آقاسی وام گرفته شده است) */(به پیشنهاد یکی از دوستان ذاکر و به یاد شهدا تحریر شد) */(ثوابش برسه به روح مرحوم آقاسی) دوشنبه 89/11/18 .:. 10:18 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَ اِنا نَرغَبُ اِلَیکَ فی دُولَة الکَریمَة، تُعِزُ بُهَ الاسلامَ و اَهلَه وَ تُذِلُ بِهَ النِفاقِ وَ اَهلَه ابتدا ضمن تبریک حلول ماه ربیعالاول و دهه مبارک فجر و همچنین آرزوی قبولی عزاداریها برای تمامی برادران و خواهران بزرگوار در ایام و لیالی ماههای محرم و صفر، امیدوارم روزی تمام نوکران اباعبدالله (ع) توفیق خاکبوسی آستان کبریایی ایشان باشد. نوکریها قبول ان شاالله، اشکها ثبت در دستگاه حضرت ارباب و سوز و حالها پایدار و همیشگی باد که اینها تماما اسباب اتصال به خدمت است. قولی از پیامبر عظیمالشان اسلام (علیه و علی آله افضل صلوات الله) آمده که میگویند: ((هرکه خبر پایان ماه صفر را به ایشان برساند، ایشان بشارت بهشت را بر او خواهند داد)). که این حاکی از اندوه فراوان و ثقل حزن نهفته در ماه صفر برای اهل بیت است. فلذا امیدوارم به عزت و جلال رسول معظم و اهل بیت طاهرینش این انفاس مهموم که طی محرم و صفر کشیده شد، در سابقه اعمال ثبت و ضبط گردد و ذخیرهای برای کوچمان از این دیار باشد. شنبه 89/11/16 .:. 11:23 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
بعد بابا خاطرم شد شعلهور/این دل پر آذرم شد شعلهور من هنوز از داغ بابا بیقرار/بین خانه چادرم شد شعلهور از شرار سیلی آن کینهتوز/صورت و چشم ترم شد شعله ور لرزشی افتاد بر جسم حسن/ قلب زار دخترم شد شعلهور اینچنین میگفت با فضه حسین/دیدم آنجا مادرم شد شعلهور درب را کردم سپر پیش عدو/پشت آن در معجرم شد شعلهور مثل پروانه ز عشق مرتضی/سوختم خاکسترم شد شعلهور تا که دیدم دستهای بسته را/دل شد از اندوه یارم شعلهور سه شنبه 89/11/12 .:. 2:49 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
تمام عشق فقط نام توست بیبی جان/ کلام عشق فقط نام توست بیبی جان قسم به عصمت و پاکی وجود بیحدت/قوام عشق فقط نام توست بیبی جان قسم به درد دلت در غریبی حیدر/مرام عشق فقط نام توست بیبی جان قسم به رزم تو در بین معبری باریک/قیام عشق فقط نام توست بیبی جان قسم به دست تو بانو و ضربههایغلاف/دوام عشق فقط نام توست بیبی جان نفس نفس زدنت اعتلای بانگ غدیر/پیام عشق فقط نام توست بیبی جان مباد شیعه نگرید به غمگساری تو/ که دام عشق فقط نام توست بیبی جان سه شنبه 89/11/12 .:. 2:47 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
در سینهها شرارهی عشق تو دیدنی است/مولای دلربا غم مهرت خریدنی است بار محبتت گل زیبای فاطمه/بر دوش سائلان حریمت کشیدنی است آن صوت دلربات که باشد عجین درد/دارد حکایتی ز غمی که شنیدنی است آری حکایت غم آن کوچهی بلا/آنجا که با خبر ز غم کودک و زنی است آن صحنهای که دیده دو چشمت به کودکی/قد فلک هم از تداعی آن غم خمیدنی است آقا چه شد؟ چه دید نگاهت به کودکی؟آقا چرا حکایت پنجه نگفتنی است؟ سیلی مگر چه کرد به ناموس کبریا؟/تو دل شکسته بودی و شد قامتت عصا؟ سه شنبه 89/11/12 .:. 2:35 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
زهر کینه جان رسانده بر لبم/در برم تشتی بیاور زینبم شعله افتاده به جانم از ستم/میروم دیگر از این وادی غم زهر کینه خاطرم را شاد کرد/تا مرا از غصهها آزاد کرد پیکرم آتش گرفته خواهرا/زنده شد داغی نهفته خواهرا دیدن این کوچه بس دشوار بود/دیدن ثانی دون آزار بود من که میسوزد کنون پا تا سرم/یاد کوچه، یاد رنج مادرم یاد آن روزی که غم تصویر شد/تا قیامت داغ آن تکثیر شد یاد روزی که فلک هم گریه کرد/کوچه هم از شدت غم گریه کرد از جنایت آسمان تاریک شد/کوچه بیش از هرزمان باریک شد مادر ما کز غمی دلخسته بود/از فراق باب خود بشکسته بود مادر ما غصهدار و دلغمین/خسته از هجر رسولالمؤمنین ابر نیلی کوچه را پر کرده بود/کینه بود آن شعله را گر کرده بود پنجهای چون رعد و برق آسمان/آمد و شد یاس ما چون ارغوان آن پلیدی که سر راهش گرفت/سیلیاش برق دو چشمش را گرفت سه شنبه 89/11/12 .:. 2:35 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
خواهرت قد خمیده آمده است آنکه داغ تو دیده آمده است او که در دشت و کوچه و بازار بار عشقت کشیده آمده است او در شام و کوفه بعد از تو ناسزاها شنیده آمده است او که یک چلّه در فراق رخت خون ز چشمش چکیده آمده است او که از خیمه تا لب گودال وقت ذبحت دویده آمده است دوشنبه 89/11/4 .:. 10:36 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
یوسف کجا ملاحت مولای ما کجا؟ کنعان کجا و سینهی شیدای ما کجا؟ احوالمان شده مَثَل سوز و ساز نی آتش کجا شراره دلهای ما کجا؟ صد جمعه رفت و بی خبری شد نصیبمان آقای ما کجا و دعاهای ما کجا؟ ما غافل از نگاه پر از مهربانیاش آن نازنین کجا و تمنای ما کجا؟ حتی نشد به قدر نمی تشنهاش شویم وصلش کجا و لذت دنیای ما کجا؟ صد بار دیدهایم ولی صد فغان و آه این دیدهها کجا رخ آقای ما کجا؟ روزی ما همه بود از کنج سفرهاش حق نمک به ساحت مولای ما کجا؟ دوشنبه 89/11/4 .:. 9:27 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|