سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبوتر حرم
هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
ثامن تم
لینک دوستان
طراح قالب
ثامن تـــم

به نام آب اسیر سرابمان کردند *** چه شد که سر به دل انقلابمان کردند

عفاف فاطمیان را به سخره می گیرند *** چه هجمه ها که به اصل حجابمان کردند

هوای شهر شهیدان ز کِیدشان ابری ست *** ز فتنه خون به دل آفتابمان کردند

نه شرم از شهدا و نه شرم از رهبر *** هماره بعد خمینی عذابمان کردند

به کوچه های ولایت شراره افروزان *** به شعله های جسارت کبابمان کردند

از آن دعای فرج که در آن ولایت نیست! *** به پیش حضرت آقا خرابمان کردند!

به نام مکتب ایرانی آمده، توهین *** به انبیاء عظام و کتابمان کردند

حرام خور که شدی، حق کشی شود ساده *** چه باطلند که ناحق حسابمان کردند

فرشتگان خدا چون غریبمان دیدند *** چنان دعای سحر مستجابمان کردند

به تطمئنُ قلوب و الا به ذکرالله *** رها زدرد و غم و اضطرابمان کردند

ز مشفقان زمان بی نیازمان کردند *** اسیر خاک رهِ بوترابمان کردند

کمی ز روضهِ زینب نشانمان دادند *** برای حمل صبوری مجابمان کردند

به عشق بانوی سینه شکستهِ حیدر *** برای سینه زدن انتخابمان کردند

از آستان حسینی ندایمان دادند *** فقیر و سائل و زائر خطابمان کردند

خوشا دمی که ز غیبت درآید و بینم *** ز خونِ سرخِ گلومان خضابمان کردند

شعار شیعهِ مولا علی ولی الله *** به یاد مهدیِ زهرا علی ولی الله  


شنبه 90/6/5 .:. 9:25 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

خواهش مسکین کند لطف و عطا را بیشتر *** می‌کشد اهل کرم، ناز گدا را بیشتر

هر چه من آلوده گشتم پرده‌پوشی کرده‌ای *** هر چه من بد کرده‌ام، کردی مدارا بیشتر

من خبر دارم که مشتاق نوای بنده‌ای  *** دوست داری بندگان مبتلا را بیشتر

از سر احسان تو شد آرزوهایم زیاد *** سفره‌ی رنگین نماید اشتها را بیشتر

تا سروکارم به اهل معصیت افتاده است *** قسمتم شد غفلت و کردم خطا را بیشتر

این منم حالا که پیش روی تو افتاده‌ام  *** خوب‌تر باشد ببینی زیرپا را بیشتر

خودنمایی هم درِ این خانه دارد قیمتی *** می‌خرد اما گدای بی‌ریا را بیشتر

بس که امر معصیت راه نگاهم بسته است  *** گم نمودم جلوه‌ی نور خدا را بیشتر

تا به کی آن گوهر نرجس از ما غائب است  *** دیدمش کمتر چون گشتم هر کجا را بیشتر

مشهد و شهرالنبی و سامرا باشد عزیز  *** دوست می‌دارم ولی کرب و بلا را بیشتر ‏


شنبه 90/6/5 .:. 9:24 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم انی افتتح الثناءَ بحمدک

چه سرعتی دارد زمان سپری شدن این میهمانی. هنوز به خود نیامده بودیم که لیلة القدر هم گذشت. امسال هم مثل سال‌های ماضی مسجد المهدی (عج) بودیم. رفقا دور هم بودیم و مسجد در حال ساخت و ساز بود. اگه از خودم بپرسند می‌گم مراسممون غریب‌تر از سال‌های پیش بود ولی نورانی‌تر. هر چه بود بهتر از بعضی رفقایی بود که دیوار به دیوار مساجد تو منازل برنامه احیا می‌گیرن. یکی از اسرار لیلة القدر اینه که ما خودمونو بشکونیم و خرد کنیم تا خدا بیشتر مرحمت کنه. البته من در جایگاهی نیستم که بخوام درس اخلاق بگم ولی همینقدر رو می‌دونم که هنر نمایی ما کلاً تو یه شب خلاصه می‌شه یعنی در حقیقت سه تا یه شب. شاید توی یکی از همین شبها بارمون بسته بشه.

هر چه بود گذشت و رفت. خدا کنه که خدا ازمون گذشته باشه که اگه رمضان بگذره و خدا نگذره وای وای وای. دیشب سر سفره حضرت صدیقه (س) بودیم و بی‌بی سفره عزای همسر مظلومشو جمع کرد. قرار بعدیمون تو مسجد المهدی بعد از ظهر عرفه (به شرط حیات)

 

                                    نوکر آستان سنگ صبور مادر سادات

                                                نصیر حسنی


چهارشنبه 90/6/2 .:. 12:47 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()


چهارشنبه 90/6/2 .:. 12:24 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

السلام علیک یا امیرالمؤمنین یا حبیب الزهرا یا ابالائمه


چهارشنبه 90/6/2 .:. 12:23 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

الهی و ربی من لی غیرک *** الهی و ربی من لی غیرک

خدایا به اسم یا غفارت *** نظر کن به عبد گرفتارت

به ذکرت به جودت میخوانمت *** که مهمان شده شب زنده دارت

به آوای عظم سلطانک*** الهی و ربی من لی غیرک

خدایا تو هستی تنها یارم *** به خاک درت سر می گذارم

تویی تو تمام امید من *** به جز تو پناهی را ندارم

منم خاک و تو تعلی مکانک*** الهی و ربی من لی غیرک

چه غمها زدودی از دل من *** گشودی گره از مشکل من

بلا را گرفتی از جان و دل *** وِلا را سرشتی با گِل من

به والایی ظهر امرُک *** الهی و ربی من لی غیرک

من و بی فایی با مهربان *** تو و همنوایی با همزبان

منو بی حیایی در معاصی *** تو و آشنایی با پشیمان

تویی صاحب خفیَ مکرُک *** الهی و ربی من لی غیرک 

منو کوه عصیان یارب العفو *** تویی ماه غفران یا رب العفو

منو درد نسیان از رحمتت *** . . . یا رب العفو

پناه بر تو از غلب قهرُک *** الهی و ربی من لی غیرک

من عبد گنهکار تو بخشنده *** دست خطاکار تو زیبنده

خجالت کشم از لحظه ای که *** تو هستی به جای من شرمنده

به هنگام وجبت قرتک *** الهی و ربی من لی غیرک

اگر تو نبخشی خطایم را *** صدا می کنم من آقایم را

به قدری بگویم حسین حسین *** که سازی اجابت دعایم را

به اسمی که شد فیه قبائک *** الهی و ربی من لی غیرک

من آن ریزه خوار کوثریَم *** گدای عطای حیدریَم

به پایین پای آقا سوگند *** که عمری علیِ اکبریَم

بهشت امیرت قد عطیتُک *** الهی و ربی من لی غیرک


سه شنبه 90/6/1 .:. 9:16 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

شکر خدا دوباره مقیم حرم شدیم *** از زائران این حرم محترم شدیم

ماه خدا حریم رفیع محبت است *** از سائلان خسته دل این حرم شدیم

ز توبه های گذشته که خسته جان *** از توبه های لحظه ای و دم به دم شدیم

گمگشتگان همهمه شهر غفلتیم *** هر بار هم برای همین متهم شدیم

بی بهره از سجود و رکوع شبانه ایم *** از بس که در برابر ابلیس خم شدیم

با هر بدی ز یاری حق پا نمی کشیم *** به یاری ولی خدا هم قسم شدیم

بین (ببین) جمع عاشقان ولایت مدار شهر *** کو مدعی که طعنه زده است کم شدیم

با یاد رهبر و شهداء و اماممان *** مهمان به کوی دلبر صاحب کرم شدیم

از ما نشان مجوی که در راه کربلا *** ما از وجود خویش گذشتیم عدم شدیم

ما همنشین زمزمه و اشک و روضه ایم *** ما هم رکاب دسته و طبل و عَلَم شدیم

شور حسین در دلمان سینه می زند *** هم هیئتیم و با شهدا هم قدم شدیم

شش گوشه دیده ایم و علی اکبری شدیم *** گریان برای غصه گسسته دم شدیم

ای وارث موذن کرب و بلا بیا *** ای منتقم به یاری اهل ولا بیا


سه شنبه 90/6/1 .:. 9:16 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

اگر که بار من از شانه‌ام نیفتاده / بدون لطف تو خواه و ناخواه می‌افتد

همین که از لب ما آه آه می افتد *** طبیب زودتر از ما به راه می افتد

دو روز رفتم و با پای خویش برگشتم *** همیشه کار گدایان به شاه می افتد

کریم بودن و بخشیدنت به جای خودش *** بگو کی از سرِ ما این گناه می افتد

به ما نگاه بینداز که چشم سلطان هم *** گهی به روی غلام سیاه می افتد

هر آن کسی که بدون علی صدا کند *** اگر ز چاله در آید به چاه می افتد

در این بساط که دریا به قطره محتاج است *** نیاز کوه گناهی به کاه می افتد

فدای شاه غریب که لحظه آخر *** به نیزه تکیه زند و بی سپاه می افتد

فدای شاه غریب که راس پر خونش *** به پای دخترکی بی پناه می افتد


سه شنبه 90/6/1 .:. 9:15 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

از درد بی حساب سرم را گرفته ام *** با اشک، زخم بال و پرم را گرفته ام

از صبح تا غروب نشستم یکی یکی *** این خارهای موی سرم را گرفته ام

مانند من ز ناقه نیفتاده هیچکس *** اینجا فقط منم کمرم را گرفته ام

آیینه نیست تا که ببینم جمال خویش *** در چشمهای تو خبرم را گرفته ام

خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست *** از دست این و آن پدرم را گرفته ام

امشب به رسم ام ابیهایی ای پدر *** از دست گرگها پسرم را گرفته ام

خیلی تلاش کرده ام از دست بچه ها *** این چند موی مختصرم را گرفته ام


سه شنبه 90/6/1 .:. 9:14 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

پهن شد سفره ی احسان، همه را بخشیدی

باز با لطف فروان همه را بخشیدی

ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد ،

رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی

گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...

همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی

یک نفر توبه کند با همه خو میگیری

یک نفر گشت پشیمان همه را بخشیدی

این گنهکاری امروز مرا نیز ببخش

تو که ایام قدیم ، آن همه را بخشیدی

حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود

تو همان نیمه ی شعبان همه را بخشیدی

داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم:

" جان آقای خراسان " همه را بخشیدی

بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد

مادری گفت "حسین جان " همه را بخشیدی


چهارشنبه 90/5/26 .:. 12:17 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
درباره وبلاگ

شکسته بالتر از من میان مرغان نیست/ دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است شعر و مداحی - خادم الحسن (ع)
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 44
کل بازدیدها: 207571