کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
این عقده از گلوی دلم وا نمیشود این غصه با طبیب مداوا نمیشود چشمی ندیده همچو من آن روز کوچه را روزی که جز شراره به دلها نمیشود چشمی ندیده فاجعهای را که چشم من دیده است، مادرم ز زمین پا نمیشود آقام اجازه نداد بیشتر از سه بیت بشه هر چی خودش بخواد سه شنبه 90/10/27 .:. 2:9 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
از ازل ریزهخور سفرهی احسان توام ای شهنشاه کــرم من ز گدایان توام تو کریمی و حریم تو کرمخانهی عشق تو امیــری و منم سائل دستان توام من فقیرم و به یک لقمهی نان هم راضی فخرم این است که در خیل غلامان توام زار و سرگشتهام و نام تو ورد سحرم شهرهام بین همه بی سر و سامان توام گره خورده دل من گوشهای از پنجرهات دیده گـریان تو و دیدهی گریان توام گرچه بشکسته پرم بال بده تا بپرم من ناچــیز فقط جَلـد شبستان توام بده روزی به دلی کز غمت افروخته است بده روزی که منــم پاره گریبان توام سه شنبه 90/10/27 .:. 2:7 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
شهادت قسمت ما میشد ایکاش............ یکشنبه 90/10/25 .:. 2:48 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
چهارشنبه 90/10/21 .:. 7:38 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
یا اخا _ ببین دل زارمو - چشمای پر اشکمو - سوقاتی این سفر _ ببین تو قد خمو «یا اخا» پاشو ببین خواهرت از سفر رسیده خواهر دلخسته و خونجگر رسیده حوصلم از دوری تو به سر رسیده ********************* یا اخا _ پر از شرار دلم _ دل بیقرار دلم _ تو داغ دوری تو _ آروم نداره دلم «یا اخا» رفته بودم از این زمین با دست بسته حالا رسیدم با دل محزون و خسته ببین رسیده خواهرت پیر و شکسته ********************* یا اخا _ ایجا دلم شد حزین _ پز از غمه این زمین _ اینجا همون جائیه - که دیدمت بی معین « یا اخا» یادم نرفته غرق خون شد تنت نیزه به دستا همه دورو برت شد خاک صحرا کفن پیکرت چهارشنبه 90/10/21 .:. 7:37 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛ وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ. اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها، وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ، وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَ اَمْرى لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ، وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ. آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ. سه شنبه 90/10/20 .:. 8:37 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
قال العسکری «علیه السلام«: "علامات المؤمنین خمس: صلاةُ الاحدی و الخمسین و زیارةُ الاربعین والتـَختم فی الیَمین و تـَعفیرُ الجـَبین و الجَهر ببسم الله الرحمن الرحیم." علامات مؤمن پنج چیز است: سه شنبه 90/10/20 .:. 8:27 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
برخیز تا نظارهی این نیمه جان کنی **** آری نظر به قامت همچون کمان کنی برخیز یا اخا و ببین پیر آمدم **** برخیز تا نظارهی این قهرمان کنی باید ببینی این همه نیلوفر کبود **** خورشید من نظر به قامت همچون کمان کنی برخیز تا سرشک دو چشمم بگیری و **** دلجویی از من افسرده جان کنی برخیز تا ز حالت سیمای خواهرت **** خود سیر داستان من و منو کوفیان کنی برخیز تا ز حالت افسردهام حسین **** قدری نگاه بر ستم شامیان کنی برخیز تا برای دل زار خواهرت **** شرح تنور و تشت زر و خیزران کنی برخیز تا برای کجاوه نشین خود **** شکوه ز شمر و خولی و آن ساربان کنی دوشنبه 90/10/19 .:. 9:50 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
آمد تصویر این هجران کنم ** شکوه از بی مهری دوران کنم آمدم را تربتت را شستشو ** با سرشکم همچنان باران کنم یا اخا بنگر دل طوفانیام ** یک نظر کن دیدهی بارانیام زینبنم من دختر خیرالنساء ** نوحهخوان روضهی هجرانیام با پر و بالی شکسته آمدم ** از سفر محزون و خسته آمدم از کنار پیکر صد پارهات ** رفتهام با دست بسته آمدم آمدم ای جانشین بوتراب ** با دلی از دوری رویت خراب آمدم از بین آن رقاصهها ** آمدم از بین آن بزم شراب آمدم از کوفه و شام بلا ** از میان دیدههای بی حیا آمدم از مجمع نامحرمان ** از میان ازدحام خندهها آمدم از کوچه و بازارها ** آمدم از بین آتش بارها آمدم از بین بارانهای سنگ ** آمدم از هجمهی آزارها بعد تو صحرا به صحرا رفتم و ... ** در پی اطفال تنها رفتم و ... در میان خیمههای شعلهور ** بهر حفظ جان مولا رفتم و ... نا گهان در آن هجوم بی بدیل ** بر خیامی بی امیر و بی کفیل راه من را تازیانه بسته بود ** دشمنان بسیار اما ما قلیل رعد و برق سیلی از هر سو رسید ** پنجهها بر معجر و بر مو رسید در میان آتش و دود و فرار ** بوی آتش بر پر گیسو رسید یاد داری از برت رفتم حسین ** از کنار پیکرت رفتم حسین یاد داری بوسهای چیدم از آن ** ریشههای حنجرت رفتم حسین دوشنبه 90/10/19 .:. 9:49 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
ای جان جهان فدات زینب هستی همه مبتلات زینب ای عرش به زیر مقدم تو گَرد ره تو کُرات زینب ای خلقت ما خلق اسیرت وی عرش خدا گدات زینب معنای عفاف چادر توست ای بانوی ممکنات زینب دلبستهی عارض حسینی از طفلی و در قمات زینب آئینهی بی بدیل حیــدر ایمان تو و صدات زینب این قبهی آسمان میـــنا حیران شده از وفات زینب ای معجر تو آیهی تطهیر عرفان شده خاک پات زینب در مسلک عاشقان سالک تندیس تمام ذات زینب بانوی عقیـــلهی کریمه ای سورهی عادیات زینب تو نائبهی خاص بتولی بر نهضت کــربلا رسولی هست از نفست جهان معطر از یمـن تو عـــالمی منور در برج بلند حـلم و ایثــار رخشـنده توئی شبیه اختر در پهنهی لجّهی حیا هم چون مادر خود تویی تو گوهر ای بانوی پاک آسمــانی ای جلـوهی بی کران کوثر تو کوثری و همیشه جاری آئیـــنهی صدیقهی اطهر تا نقطهی انتهای عرفان بگرفتـهای از حضور مادر وقتی سخن از شجاعت آید نـام تو بود کنـــار حیدر در وصف فصاحت و بلاغت دُر با سخنت نشد بــرابر تو مونس و یار مجتـبا نه! از مونس و یاوری فراتر با قلب رئوف و مـــادرانه بودی تو کنار سبط اکبر همراه حسین بودی و شد طاغوت به دست تو مسخّر تو جلوهی بیکران ذاتی تو کوثر و زمزم و فراتی بانوی عظیـم و آسمانی ای خاک ره تو کهکشانی وصف تو نه قدر هر وجودی مدح تو نه کار هر زبانی مردی همه زیر بیرق توست تنها نه که اسوهی زنانی هستی تو عقیلهی عشیره تندیس امیــرمؤمنــانی تو جلوهی نفس مطمئنی تو قبلهیصبرانس و جانی اسطوره و اسوهی حیایی دریـای عفاف و بیکرانی تو عالم سّر کاف و هایی تو شـاهد دشت ارغوانی ای حضرت مادر مصائب ای کاشف اسرار نهانی بسکه دل تو حریم درد است با هر دل خسته همزبانی از بسکه دل تو را شکستند تو قبلهی اشک عاشقانی حالا نظری عنـــایتی کن بر لوح دلــم اشارتی کن ......................................................................................................................................................... ای وای که سوگوار باشی ای وای که بیقـرار باشی ای وای از آن همه جلالت کاین گونه پر از شرار باشی ای وای که در فراق مادر دل خسته و نالهدار باشی ای وای که غصهدار داغ شاهنشه ذوالفـقار باشی ای وای که داغـدار تشت خون جگر نـــگار باشی ای وای که غمنصیب مشتی لامذهب نیـزهدار باشی ای وای که در غروب ناله محزون عـزای یار باشی ای وای که شاهـد هجـوم نعل نوی ده سـوار باشی ای وای که گرم بوسه چیدن از حنجـر سرخ یار باشی داد از دل تو که گنج نالهاست تکمیلغمتغمسهساله است
یکشنبه 90/10/18 .:. 9:21 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|