کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
مدد گرفته ام از فیض حضرت داور *** برای آنکه کنم مدح آل پیغمبر مقیم خانه عشقم ز فیض لم یزلی *** که آمدم بنشینم به خانهی حیدر میان خانه بدیدم به چشم دل آنجا *** غریق نور خدایی زکیّهی اطهر به روی دامن او سبط احمدی پیدا *** کنار شمس و قمر گویی آمده اختر فرشتگان به قدومش نشسته در تعظیم *** که تا کند گل زهرا گذر از آن معبر به حسن جلوهی او آسمان کند سجده *** در آرزوی نگاهش تمام جن و بشر ببین به سائلی حضرت حسن هر شب *** هزار حاتم تایی نشسته تا به سحر منم گدای نگاهی به حسن روی حسن همیشه در همه جالم به جستجوی حسن دلم شده به قدومش اسیر حیرانی *** جوان شوی ز ولایش اگر ز پیرانی رسیده آنکه دلم را به یمن یک نگهش *** نموده غرق تجلا پر از چراغانی کسی که هست نگاهش تلئلؤ انوار *** کسیکه هست جلالش جلال یزدانی کسیکه ذیل وجود کریم او باشد *** تمام چرخ و فلک یا هر آنچه میدانی کسیکه جود و سخایش همیشه می بارد *** به روی مومن و کافر شبیه بارانی کسیکه یک نگهش زیر و رو کند دل را *** همان نگاه که باشد نگاه ربانی منی که دم ز تولای مجتبی بزنم غلام حلقه به گوش گل علی حسنم منی که سائل اویم مدیحه میخوانم *** همیشه سائل مولای خویش میمانم هر آنچه لطف خدا کرده از ازل تا حال *** ز فیض دست امام کریم میدانم اگر قبول کند بین حلقه یاران *** خدا گواه که من کلب جمع یارانم اگر رسم به گدایی خانه اش والله *** به حاتم و به سلیمان همیشه سلطانم هزار مرتبه شکر ای خدای حسن و حسن *** که بر حریم حسن تا همیشه مهمانم به قدرتی که خدا داده بر من از نفسش *** هزار دل به کنار بقیع بنشانم اگر که رزق من خسته دل شود روزی *** وصال یار ز عمق دلم چنین خوانم عزیز یاس خدا ای شهنشه ابرار مرا میان گدایان کوی خود بشمار در عمق چشم حسن آبشار رحمت بین *** به چهره نبوی گونهاش محبت بین نگاه کن به جمالش بروبرو تا عرش *** میان صفحه پیشانیاش اصالت بین به رزم و جنگ به روز جمل نگاهش کن *** به صحنه های جدالش بیا و قدرت بین به سجده های حسن سجده می شود معنی *** به وقت نافلهی او بیا عبادت بین به گاه خاک نشینی کنار سائل شهر *** بیا و از حسن ابن علی ارادت بین به صلح او که بود پایههای عاشورا *** بگو به اهل سیاست بیا درایت بین ز رزم قاسم و عبداللهش به کرب و بلا *** ز باب و هر دو پسر یک نظر شهامت بین هم او که قبله دلها و جان ما همه است کریم آل علی عشق آل فاطمه است حسن امام منو این منم گدای حسن *** تمام دارو ندارم شود فدای حسن چه میشود که قبولم کند به خادمیاش *** که جان خویش دهم من فقط برای حسن خدای من چه شود تا ذبح او باشم *** برند سر ز تن من به زیر پای حسن چه میشود که به امداد حضرت زهرا *** به گوش من رسد از کوچه ها صدای حسن ز کوچه برد به زحمت به خانه مادر را *** هنوز مانده به کوچه نوای نای حسن ولی به خواهش مادر از آن کشاکش ها *** هنوز هم نشنیده کسی صدای حسن ز درد و سوز دلش قلب من در آذر سوخت *** دلم همیشه بود گرم روضههای حسن گدائی اش همه آبروی من باشد زیارتش همه آرزوی من باشد یادداشت ثابت - شنبه 91/5/8 .:. 9:26 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
باز میگویم به آوای جلی **** سائلم بر بیت مولایم علی با دلی لبریز از شوق حبیب **** ذکر لبهایم شده امن یجیب از شرارش تار و پودم سوخته **** هستیام از عشق او افروخته سائلم بر بیت سلطان کرم **** یا امیرالمومنین یا ذالکرم در میان خانه شاه نجف **** پر شده از شور و شادی و شعف خانه ای کوچک ز خشت و گل ببین **** در طوافش صد هزاران دل ببین خوب بنگر در میان خانه را **** خوب بنگر حضرت حنانه را بوی یاس و یاسمن در هم شده **** فاطمه در نور باری گم شده در میان دامن ام الحیا **** با دو چشم خود ببین قنداقه را ذکر لالایی او در هر نفس **** شد تپشهای دل زهرا و بس گاهوارش دامن ناموس حق **** از هم اینجا میشود مانوس حق در نگاه او کرامت جلوه گر **** عشق پاکش در دل ما رخنه گر صورتش مرآت تمثال رسول **** اولین فرزند مولا و بتول شاهکار دست رب العالمین **** تحت فرمانش زمان و هم زمین دستهایش مهربان چون فاطمه **** صبر و حلمش دین حق را قائمه شرق تا غرب عوالم سائلش **** پادشاه هر دو عالم سائلش خانه اش دارالکرم دارالشفا **** ذکر او تسبیح و تقدیس خدا پادشاه عشق گر باشد حسین **** یا اگر باشد نبی را نور عین آن حسینی را که میخوانی مدام **** باشد او در زیر امر این امام منکه از عمق دلم احساسیم **** از همان روز ازل عباسیم میر و مولایم ابالفضل رشید **** میسروده با هزار و یک امید ای خلایق منکه پور حیدرم **** دوستدار عترت پیغمبرم بر دلم بوده همیشه زمزمه **** من غلامم بر حسین فاطمه نیست جز ذکر حبیبم بر لبم **** خادم پای رکاب زینبم مجتبی دوم امامم بوده است **** تاج سر روح و روانم بوده است روز محشر روز یوم الحسرت است **** حالت مخلوق حال وحشت است چون در آن ساعت همه گریان شوند **** اشک ریزان حسن خندان شوند اصل ایمان در نگاهش جلوه گر **** اصل عرفان در نگاهش مستتر یوسف از حسن نگاهش منزوی **** صد سلیمان در جلالش منزوی صد چو موسی در خیالش سوخته **** صد چو موسی در تبش افروخته حاتم تایی اگر بوده کریم **** بردر بیت الحسن بوده مقیم خضر با آب حیاتش در بدر **** تا بگیرد آب لعل این پسر قهرمان صحنه ی جنگ جمل **** دشمن کفار و هر قوم دغل صحنه صفین وصف رزم اوست **** ذکر زهرا رونق هر بزم اوست باراللها اندر این ماه صیام **** سایه اش کن بر سر ما مستدام جان فدایت ای غریب در وطن **** ای سراپا حسن خالق یا حسن یابن زهرا توپناهم می شوی؟ **** شافع روی سیاهم می شوی؟ گر که پیش تو ندارم آبرو **** بوده در کنج دلم این آرزو تا شوم مسعود من در عالمین **** یک سفارش کن مرا پیش حسین این نوا باشد ز کنه رگ رگم **** گر تو اربابی همین به من سگم در شب میلاد تو قلب همه **** یاد میآرد ز داغ فاطمه یاد می آرد از آن نیکو سرشت **** مادر ایمان و مفتاح بهشت یاد می آرد ز زهرای حزین **** ثانی و سیلی و دیوار و زمین یاد آرد از اراضی فدک کوچه ای خلوت پلیدی و کتک یادداشت ثابت - شنبه 91/5/8 .:. 9:25 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
من که پا تا سر گاهم آمدم پاکم کنی *** بندهی نامه سیاهم آمدم پاکم کنی عمر خود را صرف عصیان کردهام اما خدا ** با همین عمر تباهم آمدم پاکم کنی خوب میدانم که محشر ملجایی غیر از تو نیست ** فاش گویم ای پناهم آمدم پاکم کنی یا غفور و یا مجیر و یا حبیب الصادقین ** سائل گوشه نگاهم آمدم پاکم کنی در لجنزار گناهان دستگیری کن مرا ** حبس گشته بانگ آهم آمدم پاکم کنی در طریق معرفت من پای در گل ماندهام ** سالکی گم کرده راهم آمدم پاکم کنی این جماعت اهل عرفان اهل تقوا اهل عشق ** من نه جزو این سپاهم آمدم پاکم کنی باراللها در میان منجلاب غفلتم ** من که افتاده به چاهم آمدم پاکم کنی یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:45 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
کاش من هم اهل تقوا میشدم ** اهل ایمان و تولاّ میشدم کاش میکوشیدم از بهر خدا ** بندهاش پنهان و پیدا میشدم کاش میشد خالقم راضی زمن ** من هم از اهل تمنا میشدم کاش روحی در نمازم داشتم ** اهل روزه اهل معنا میشدم کاش چشم باحیایی داشتم ** از پلیدیها مبرّا میشدم یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:44 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
آمدم تا بازهم نازم کنی ** مهر خود را باز ابرازم کنی آمدم با کوله باری از گناه ** آمدم با حالت و رویی سیاه آمدم دستم بگیری یا کریم ** آمدم عذرم پذیری یا کریم آمدم با حالتی افروخته **جامهی ایمان من پر سوخته آمدم با کاسهی بشکستهام ** با دو دستانی من خود بستهام از گناه بی عدد آوارهام ** گر نبخشیام مرا بیچارهام تو به رحمت روبهرو شو با دلم ** با کرامت روبهرو شو با دلم بارالها این منو دستی تهی ** خود ز عجز و حال این دل آگهی من کجا و سفرهی ماه صیام ** من که سرتاپا شدم غرق حرام من کجا و ساحت شبهای قدر ** من کجا و حرمت شبهای قدر میرود عمرم به سرعت ای دریغ ** کی شوم در خاک رؤیت ای دریغ میرسد نوبت که باید باربست عاقبت باید از این دنیا گذشت یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:43 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
میهمانی شد مهیا من مهیا نیستم ** بر در دربار حق اهل تمنا نیستم کولهباری از گنه همواره دنبال من است ** وای بر حالم که من از اهل تقوی نیستم سفره باز است و منم غافل ز الطاف خدا ** بی توجه آمدم اهل تولا نیستم غیبت و تهمت مرا زنجیر کرده ای دریغ ** بین خوبانم ولی در جمع آنها نیستم من اسیر شهوتم آزاد سازیدم ز بند ** آه ای یاران دگر اهل تبری نیستم هر کسی سرگرم ذکر یا غفور و یا مجیر **من به غیر از فکر مال و پول و دنیا نیستم میرود عمر و من بیچاره مبهوت خیال ** مست امروز خودم در فکر فردا نیستم دلبرم پرده نشین و من ز رویش بی نصیب ** وای بر من یاد آن دلبند زهرا نیستم کربلا قلب سلیم و جان مجنون میخرند ** من که با این حال بد لایق بدانجا نیستم دوستانم کربلا رفتند و من مثل قدیم ** در دلم ماند آرزو زائر بدانجا نیستم یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:42 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
زمزمهی سینهی بی تاب من ** آینهی مادر ارباب من سلسلهدار همهی عاشقان ** مکتب او مدرسهی عارفان دست به دامان حریمش همه ** آینهی کوچکی از فاطمه بلبل بستان شهنشاه عشق ** طوطی شکّر شکن شاه عشق صولت زهرایی او بی قرین ** فاطمهی کوچک سلطان دین لب به تکلم چو دمی باز کرد ** پیش پدر دلبری آغاز کرد چشمهی احساس و تجلای عشق ** کوثر جوشندهی مولای عشق نازترین غنچهترین یاسها ** مایهی شرم همه الماسها سخت در آغوش پدر گرم ناز ** پیش پدر از همه کس بینیاز چهره همان چهرهی خیرالنساء ** جلوه همان جلوهی خیرالنساء دست همان پنجهی مشگل گشا ** باب عنایات شه کربلا زهرهی نورانی هفت آسمان ** منعکس از نور رخش کهکشان سیر نمیشد ز رخش عمهاش ** دست نمیشست ز قنداقهاش تا که قماتش به روی سر گرفت ** دخت علی نغمهی مادر گرفت بعد علی اکبر و بعد از رباب ** بعد همه اهل حرم با شتاب خواست عمو تا که ببیند رخش ** خوب ببیند وَ ببوسد رخش جان عمو دیدهی خود باز کن ** بهر عمو ناز خود ابراز کن گفت عمو ای گل من بانویم ** جای تو باشد به سر زانویم خواستی ار قصه بیا پیش من ** داشتی ار غصه بیا پیش من یادداشت ثابت - یکشنبه 91/4/19 .:. 8:41 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
لبریز میشوم ز جنون وقت نامتان *** کار دلم شده همه دم فکر و ذکرتان مرغ دل رمیدهی من با دو صد امید *** پر میزند به سوی شما و نگاهتان آری منم اسیر و گرفتار بند عشق *** من بندیام ز روز ازل بین دامتان نان نمک گرفتهام از صبح اولین *** از سفرهی وسیع و کرامات و جودتان در زیر سایهسار شما قد کشیدهام *** من خو گرفتهام به کرامات و جودتان صدها هزار غصه که آوردم و رسید *** از بهر هر کدام هزاران دوایتان زانو زنم به پیش شکوه شما مدام جز نامتان مباد به لبهای من کلام در آسمان تلئلؤ انوار را ببین *** در کهکشان تجلّی اقمار را ببین فردوسیان ز فرط شعف جمله در سماع *** در جان خاکیان دل تبدار را ببین کنعانیان دورهه هجران در التهاب *** ای دل بیا و خیل گرفتار را ببین در هر دلی به پا شه یک جمکران عشق *** مجنون بیا و این همه بیمار را ببین شد کوچه کوچهها همه لبریز انتظار *** در هر گذر بیا صف زوار را ببین ای آسمان به سمت زمین کن نظارهای *** دست دعای لشگر اشجار را ببین در دیدههای منتظران جلوهی امید *** در سینهها تموّج اسرار را ببین دل گسترید شوکت معشوق میرسد ره وا کنید حضرت معشوق میرسد دلهای عاشقان همه از دم رمیده است *** زیرا که عطر نرگس نرجس رسیده است جانهای خسته در قلیان طراوت است *** دلخستگان به هوش که گاه سپیده است یوسف ببین نشسته به بهت نگار ما *** دستش نه بلکه سرش را بریده است گویی که ماه از تب در شوق وصل او *** عاشق شده است و سرمه به ابرو کشیده است دریا و کوه یکسره در ذکر یا لطیف *** عطر حضور یار به هر جا چکیده است آوای عرشیان شده یا ایهالعزیز *** زیرا که شمس یوسف زهرا دمیده است مجنون شده هر آنکه در این بزم عاشقی *** نام قشنگ حضرت دلبر شنیده است بالا بلند یوسف زهرای مرتضی ای شاه حسن خوش قد و بالای مرتضی دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت *** محراب ماست طاق کمانهای ابرویت در دست توست بند دل بی نوای ما *** جانهای ماست یکسره در قبض جادویت گفتم به عشق تا به کجا میکشانیام *** گفتا کنر دلبر زیبا و دلجویت گفتم چرا دلم شده دیوانه و خراب *** گفت از شمیم ناب تو و عطر گیسویت دادم به باد دست سلامم به هر سحر *** کردم گسیل این دل سرگشته را سویت آقا قسم به خاک شهیدان این فراق *** دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت ابرو مکش چو تیغ که دلدادهی توایم ما سنگ ریزههای لب جادهی توایم ای شهریار عشق و علمدار انبیا *** ای مخلص کلام تمامی اولیا ای هادم بنای نفاق و ریا و کفر *** باب تفضلات خداوند هل اتا مولای مهربان غزلهای عاشقی *** ای آخرین سلالهی اسرار انّما زیباترین سرودهی دلهای بی شکیب *** ای بهترین تبسم دلهای بینوا شیوا ترین چکامه اشعار خلقتی *** شیرینترین ترنم دلهای آشنا آیا هنوز گاه قیامت نیامده *** تا آنکه پرده گیری از آن روی دلربا آقا به آن نگاه صمیمانهات سلام بر آن تفقدات کریمانهات سلام بر خاک تشنه نم نم باران چه دیدنی است *** بر اهل شب چراغ فروزان چه دیدنی است بر خستگان دورهی هجران و دوریت *** پایان دوری و غم هجران چه دیدنی است روزی که با تو کلبهی احزان سینهها *** گردد چو باغ سبز و گلستان چه دیدنی است ای آرزوی خسته دلان در کنار تو *** احوال نوکران و غلامان چه دیدنی است دستم به دامت گل زیبای فاطمه *** حال دلم کنار تو جانان چه دیدنی است پشت سر تو دو رکعت نماز عشق *** آقا ز تو شنیدن قرآن چه دیدنی است در کام ما به کأس ولایت شراب کن ما را ز خیل منتظرانت حساب کن
یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 .:. 6:12 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
باد امشب بوی احساس آورد ** عطر و بوی نرگس و یاس آورد بید مجنون گرم رقص عاشقی ** از فلک تا فرش ریزد رازقی آسمان گرم ترنم بی قرار **آب هم محض ادب شد آبشار رود آوای جنون سرداد باز ** قله هم گرم قنوت است و نماز دیدهها شب زنده دار دلبرند ** سینهها در انتظار دلبرند هر سرانگشتی به تسبیحی دخیل ** گرم ذکر یا غیاث و یا وکیل گر چه شب اما فضا نورانی است ** دل چراغانی این مهمانی است یاس و سوسن سنبل ونرگس همه ** در دل هستی فتاده همهمه عالم امکان همه گرم نیاز ** پرچم مستی دل در احتزاز جان نرگس غرق شور و اضطراب ** عالمی از شوق گرم التهاب فاش بنگر جلوهی دلدار را ** غرق مستوری در و دیوار را فاش بنگر از زمین تا آسمان ** از همینجا تا بلندای جهان هر چه هست و نیست با صد افتخار ** میزند باشوق جام انتظار انتظار مقدم موعود را ** مقدم آن بر ملک مسجود را انتظار صاحب صبح قیام ** انتظار ذوالفقار بی نیام گوش کن آوای دلبر میرسد ** وارث انوار حیدر میرسد میرسد امشب سروش عاشقی ** اذن مستی و خروش عاشقی میرسد آنکه زمین سرمست اوست ** نبض جاوید زمان در دست اوست طالی حد و کتاب داور است ** انعکاس صولت پیغمبر است امتداد نور اقرا از حرا ** جلوهی هم راکعون مرتضی نائب بر حق شیر خیبر است ** وارث تیغ دو دم از حیدر است حجت حق بر خلائق در زمین ** نسخهی اصل امیرالمؤمنین تاجدار عصمت خیر النساء ** باقی از نور همان کنزالحیاء فاطمه پندار و زهرایی جمال ** آفتابی بی غروب و بی زوال جلوهی باد بهاران در چمن ** آخرین سبزینه جامه چون حسن مجتبی خصلت به بازار کرم ** وارث احکام و اسرار کرم سیرت و صورت تماماً چون حسین ** آستان بوسش تمام عالمین الغرض او منتهای دلبری است ** جامع حسن و سفیر رهبری است ازدل و جانم صدایش میکنم ** هرچه را دارم فدایش میکنم ای مرا دارو و درمان و طبیب ** من ز پا افتادهای هستم غریب ای امیر مقتدای اهل راز **با تو گویم آرزوهای دراز کاش باز آیی ببینی حال من ** چارهای سازی بر این احوال من مرحمی سازی دل بی تاب را ** بشکنی کابوس تلخ و خواب را سوختم در آرزوی دیدنت ** دوختم دیده به سوی دیدنت یوسف زهرا به کنعان بازگرد ** مردم از دوری و هجران بازگرد بازگرد ای آرزوی آسمان ** از تو پابرجاست کل کهکشان ای وجودت مایهی صبر و قرار ** بی قرارت هم فدک هم ذوالفقار کوچهها دلتنگ اما پر امید ** بی قرار دیدنت یاس سپید دشت و صحرا کوه و دریا منتظر ** کربلا و مشک سقا منتظر یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 .:. 5:7 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
باز امشب بر سر شوق آ«دم ** با نگاهی بر سر ذوق آمدم بر سر ذوق آمدم مستی کنم ** سینه را فارق از این هستی کنم نام دلبر بیقرارم کرده است ** عطر ناب او خمارم کرده است کار دل شد عاشقی با نام او ** مرغ دل جا کرده روی بام او من کیام بندی زنجیر غمش ** من کیام محتاج عیسایی دمش من کیام بی دست و پا و مفلصم ** در حریم پاک او خار و خسم من کیام در بند غفلتها اسیر ** استعینی یا حبیبی یا مجیر من کیام با نام دلبر سوخته ** در فراقش جان و دل افروخته کیستی ای رمز تطهیر دلم ** کیستی ای بند و زنجیر دلم کیستی ای آیهی شمس الضحی ** کیستی تفسیر قرآن خدا کیستی ای انقلاب آخرین ** کیستی ای آخرین آقاترین کیستی ای سّر طوفان دلم ** کیستی ای مهر تو آب و گلم کیستی ای در غیابت آشکار ** کیستی ای انهنای ذوالفار کیستی ای مقتدای غافله ** عالمی با یاد تو در ولوله کیستی ای وارث درد غدیر **باغ دل از دوریت شد چون کویر کیستی امّید پنهان همه ** کیستی ای انتظار فاطمه کیسی ای آرزوی کربلا ** ناحیه خوان غروب پر بلا کیستی از وارث ختم رسل ** کیستی ای مصلح و منجی کل جمعههامان بی تو تاریکند و سرد **جان زهرا سوی یاران بازگرد ای تجلای امیر المومنین ** کیستی ای آرزوی متقین کیستی ای مصحف عشق و امید ** مهربان مانند آن یاس سپید ای حدیث و داستان عاشقی ** ای نوای بیکران عاشقی ای امیر با صفا و محترم ** چون امام مجتبی صاحب کرم ای قلوب عاشقان در پنجهات ** لطف حق میریزد از سر پنجهات ای نوای قلب بیمارم بیا ** آرزویم گنج اسرارم بیا بی تو میسزوم به هجران زود باش ** ای امیر اهل عرفان زود باش واقف از اسرار و غمخای همه ** آگه از غمنامههای فاطمه با خبر از غربت و دلواپسی ** با خبر از کوچهها بی کسی ای پناه بیپناهان بازگرد ** دلبر شب زندهداران بازگرد ای پناه جبههها یابنالحسن ** همدم رزمندهها یابنالحسن کربلای پنج میخواند تو را ** غرش اروند میخواند تو را از شلمچه تا طلائیه همه ** کاظمین و کربلا و علقمه از زمین تا عرش میگوید بیا ** از ق=فلک تا فرش میگوید بیا دست من دامان تو دارد نیاز ** ای امیر مهربان با من بساز مستمند لطف و احسان توام ** یابنزهرا من غزلخوان توام من صدایت میکنم از عمق جان ** جان جانان جهان ما را بخوان یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 .:. 4:44 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|