سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبوتر حرم
هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
ثامن تم
لینک دوستان
طراح قالب
ثامن تـــم

مدد گرفته ام از فیض حضرت داور *** برای آنکه کنم مدح آل پیغمبر

مقیم خانه عشقم ز فیض لم یزلی *** که آمدم بنشینم به خانه‌ی حیدر

میان خانه بدیدم به چشم دل آنجا *** غریق نور خدایی زکیّه‌ی اطهر

به روی دامن او سبط احمدی پیدا *** کنار شمس و قمر گویی آمده اختر

فرشتگان به قدومش نشسته در تعظیم *** که تا کند گل زهرا گذر از آن معبر

به حسن جلوه‌ی او آسمان کند سجده *** در آرزوی نگاهش تمام جن و بشر

ببین به سائلی حضرت حسن هر شب *** هزار حاتم تایی نشسته تا به سحر

منم گدای نگاهی به حسن روی حسن

همیشه در همه جالم به جستجوی حسن

دلم شده به قدومش اسیر حیرانی *** جوان شوی ز ولایش اگر ز پیرانی

رسیده آنکه دلم را به یمن یک نگهش *** نموده غرق تجلا پر از چراغانی

کسی که هست نگاهش تلئلؤ انوار *** کسیکه هست جلالش جلال یزدانی

کسیکه ذیل وجود کریم او باشد *** تمام چرخ و فلک یا هر آنچه میدانی

کسیکه جود و سخایش همیشه می بارد *** به روی مومن و کافر شبیه بارانی

کسیکه یک نگهش زیر و رو کند دل را *** همان نگاه که باشد نگاه ربانی

منی که دم ز تولای مجتبی بزنم

غلام حلقه به گوش گل علی حسنم

منی که سائل اویم مدیحه میخوانم *** همیشه سائل مولای خویش می‌مانم

هر آنچه لطف خدا کرده از ازل تا حال *** ز فیض دست امام کریم می‌دانم

اگر قبول کند بین حلقه یاران *** خدا گواه که من کلب جمع یارانم

اگر رسم به گدایی خانه اش والله *** به حاتم و به سلیمان همیشه سلطانم

هزار مرتبه شکر ای خدای حسن و حسن *** که بر حریم حسن تا همیشه مهمانم

به قدرتی که خدا داده بر من از نفسش *** هزار دل به کنار بقیع بنشانم

اگر که رزق من خسته دل شود روزی *** وصال یار ز عمق دلم چنین خوانم

عزیز یاس خدا ای شهنشه ابرار

مرا میان گدایان کوی خود بشمار

در عمق چشم حسن آبشار رحمت بین *** به چهره نبوی گونه‌اش محبت بین

نگاه کن به جمالش بروبرو تا عرش *** میان صفحه پیشانی‌اش اصالت بین

به رزم و جنگ به روز جمل نگاهش کن *** به صحنه های جدالش بیا و قدرت بین

به سجده های حسن سجده می شود معنی *** به وقت نافله‌ی او بیا عبادت بین

به گاه خاک نشینی کنار سائل شهر *** بیا و از حسن ابن علی ارادت بین

به صلح او که بود پایه‌های عاشورا *** بگو به اهل سیاست بیا درایت بین

ز رزم قاسم و عبدالله‌ش به کرب و بلا *** ز باب و هر دو پسر یک نظر شهامت بین

هم او که قبله دلها و جان ما همه است

کریم آل علی عشق آل فاطمه است

حسن امام منو این منم گدای حسن *** تمام دارو ندارم شود فدای حسن

چه می‌شود که قبولم کند به خادمی‌اش *** که جان خویش دهم من فقط برای حسن

خدای من چه شود تا ذبح او باشم *** برند سر ز تن من به زیر پای حسن

چه می‌شود که به امداد حضرت زهرا *** به گوش من رسد از کوچه ها صدای حسن

ز کوچه برد به زحمت به خانه مادر را *** هنوز مانده به کوچه نوای نای حسن

ولی به خواهش مادر از آن کشاکش ها *** هنوز هم نشنیده کسی صدای حسن

ز درد و سوز دلش قلب من در آذر سوخت *** دلم همیشه بود گرم روضه‌های حسن

گدائی اش همه آبروی من باشد

زیارتش همه آرزوی من باشد


یادداشت ثابت - شنبه 91/5/8 .:. 9:26 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

باز میگویم به آوای جلی **** سائلم بر بیت مولایم علی

با دلی لبریز از شوق حبیب **** ذکر لبهایم شده امن یجیب

از شرارش تار و پودم سوخته **** هستی‌ام از عشق او افروخته

سائلم بر بیت سلطان کرم **** یا امیرالمومنین یا ذالکرم

در میان خانه شاه نجف **** پر شده از شور و شادی و شعف

خانه ای کوچک ز خشت و گل ببین **** در طوافش صد هزاران دل ببین

خوب بنگر در میان خانه را **** خوب بنگر حضرت حنانه را

بوی یاس و یاسمن در هم شده **** فاطمه در نور باری گم شده

در میان دامن ام الحیا **** با دو چشم خود ببین قنداقه را

ذکر لالایی او در هر نفس **** شد تپشهای دل زهرا و بس

گاهوارش دامن ناموس حق **** از هم اینجا می‌شود مانوس حق

در نگاه او کرامت جلوه گر **** عشق پاکش در دل ما رخنه گر

صورتش مرآت تمثال رسول **** اولین فرزند مولا و بتول

شاهکار دست رب العالمین **** تحت فرمانش زمان و هم زمین

دستهایش مهربان چون فاطمه **** صبر و حلمش دین حق را قائمه

شرق تا غرب عوالم سائلش **** پادشاه هر دو عالم سائلش

خانه اش دارالکرم دارالشفا **** ذکر او تسبیح و تقدیس خدا

پادشاه عشق گر باشد حسین **** یا اگر باشد نبی را نور عین

آن حسینی را که میخوانی مدام **** باشد او در زیر امر این امام

منکه از عمق دلم احساسیم **** از همان روز ازل عباسیم

میر و مولایم ابالفضل رشید **** میسروده با هزار و یک امید

ای خلایق منکه پور حیدرم **** دوستدار عترت پیغمبرم

بر دلم بوده همیشه زمزمه **** من غلامم بر حسین فاطمه

نیست جز ذکر حبیبم بر لبم **** خادم پای رکاب زینبم

مجتبی دوم امامم بوده است **** تاج سر روح و روانم بوده است

روز محشر روز یوم الحسرت است **** حالت مخلوق حال وحشت است

چون در آن ساعت همه گریان شوند **** اشک ریزان حسن خندان شوند

اصل ایمان در نگاهش جلوه گر **** اصل عرفان در نگاهش مستتر

یوسف از حسن نگاهش منزوی **** صد سلیمان در جلالش منزوی

صد چو موسی در خیالش سوخته **** صد چو موسی در تبش افروخته

حاتم تایی اگر بوده کریم **** بردر بیت الحسن بوده مقیم

خضر با آب حیاتش در بدر **** تا بگیرد آب لعل این پسر

قهرمان صحنه ی جنگ جمل **** دشمن کفار و هر قوم دغل

صحنه صفین وصف رزم اوست **** ذکر زهرا رونق هر بزم اوست

باراللها اندر این ماه صیام **** سایه اش کن بر سر ما مستدام

جان فدایت ای غریب در وطن **** ای سراپا حسن خالق یا حسن

یابن زهرا توپناهم می شوی؟ **** شافع روی سیاهم می شوی؟

گر که پیش تو ندارم آبرو **** بوده در کنج دلم این آرزو

تا شوم مسعود من در عالمین **** یک سفارش کن مرا پیش حسین

این نوا باشد ز کنه رگ رگم **** گر تو اربابی همین به من سگم

در شب میلاد تو قلب همه **** یاد میآرد ز داغ فاطمه

یاد می آرد از آن نیکو سرشت **** مادر ایمان و مفتاح بهشت

یاد می آرد ز زهرای حزین **** ثانی و سیلی و دیوار و زمین

یاد آرد از اراضی فدک

کوچه ای خلوت پلیدی و کتک


یادداشت ثابت - شنبه 91/5/8 .:. 9:25 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

من که پا تا سر گاهم آمدم پاکم کنی *** بنده‌ی نامه سیاهم آمدم پاکم کنی

عمر خود را صرف عصیان کرده‌ام اما خدا ** با همین عمر تباهم آمدم پاکم کنی

خوب می‌دانم که محشر ملجایی غیر از تو نیست ** فاش گویم ای پناهم آمدم پاکم کنی

یا غفور و یا مجیر و یا حبیب الصادقین ** سائل گوشه نگاهم آمدم پاکم کنی

در لجنزار گناهان دستگیری کن مرا ** حبس گشته بانگ آهم آمدم پاکم کنی

در طریق معرفت من پای در گل مانده‌ام ** سالکی گم کرده راهم آمدم پاکم کنی

این جماعت اهل عرفان اهل تقوا اهل عشق ** من نه جزو این سپاهم آمدم پاکم کنی

باراللها در میان منجلاب غفلتم ** من که افتاده به چاهم آمدم پاکم کنی


یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:45 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

کاش من هم اهل تقوا می‌شدم ** اهل ایمان و تولاّ می‌شدم

کاش می‌کوشیدم از بهر خدا ** بنده‌اش پنهان و پیدا می‌شدم

کاش می‌شد خالقم راضی زمن ** من هم از اهل تمنا می‌شدم

کاش روحی در نمازم داشتم ** اهل روزه اهل معنا می‌شدم

 کاش چشم باحیایی داشتم ** از پلیدیها مبرّا می‌شدم


یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:44 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

آمدم تا بازهم نازم کنی ** مهر خود را باز ابرازم کنی

آمدم با کوله باری از گناه ** آمدم با حالت و رویی سیاه

آمدم دستم بگیری یا کریم ** آمدم عذرم پذیری یا کریم

آمدم با حالتی افروخته **‌جامه‌ی ایمان من پر سوخته

آمدم با کاسه‌ی بشکسته‌ام ** با دو دستانی من خود بسته‌ام

از گناه بی عدد آواره‌ام ** گر نبخشی‌ام مرا بیچاره‌ام

تو به رحمت روبه‌رو شو با دلم ** با کرامت روبه‌رو شو با دلم

بارالها این منو دستی تهی ** خود ز عجز و حال این دل آگهی

من کجا و سفره‌ی ماه صیام ** من که سرتاپا شدم غرق حرام

من کجا و ساحت شبهای قدر ** من کجا و حرمت شبهای قدر

می‌رود عمرم به سرعت ای دریغ ** کی شوم در خاک رؤیت ای دریغ

می‌رسد نوبت که باید باربست

عاقبت باید از این دنیا گذشت


یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:43 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

میهمانی شد مهیا من مهیا نیستم ** بر در دربار حق اهل تمنا نیستم

کوله‌باری از گنه همواره دنبال من است ** وای بر حالم که من از اهل تقوی نیستم

سفره باز است و منم غافل ز الطاف خدا ** بی توجه آمدم اهل تولا نیستم

غیبت و تهمت مرا زنجیر کرده ای دریغ ** بین خوبانم ولی در جمع آنها نیستم

من اسیر شهوتم آزاد سازیدم ز بند ** آه ای یاران دگر اهل تبری نیستم

هر کسی سرگرم ذکر یا غفور و یا مجیر **‌من به غیر از فکر مال و پول و دنیا نیستم

می‌رود عمر و من بیچاره مبهوت خیال ** مست امروز خودم در فکر فردا نیستم

دلبرم پرده نشین و من ز رویش بی نصیب ** وای بر من یاد آن دلبند زهرا نیستم

کربلا قلب سلیم و جان مجنون می‌خرند ** من که با این حال بد لایق بدانجا نیستم

دوستانم کربلا رفتند و من مثل قدیم ** در دلم ماند آرزو زائر بدانجا نیستم


یادداشت ثابت - جمعه 91/4/24 .:. 12:42 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

زمزمه‌ی سینه‌ی بی تاب من ** آینه‌ی مادر ارباب من

سلسله‌دار همه‌ی عاشقان ** مکتب او مدرسه‌ی عارفان

دست به دامان حریمش همه ** آینه‌ی کوچکی از فاطمه

بلبل بستان شهنشاه عشق ** طوطی شکّر شکن شاه عشق

صولت زهرایی او بی قرین ** فاطمه‌ی کوچک سلطان دین

لب به تکلم چو دمی باز کرد ** پیش پدر دلبری آغاز کرد

چشمه‌ی احساس و تجلای عشق ** کوثر جوشنده‌ی مولای عشق

نازترین غنچه‌ترین یاس‌ها ** مایه‌ی شرم همه الماس‌ها

سخت در آغوش پدر گرم ناز ** پیش پدر از همه کس بی‌نیاز

چهره همان چهره‌ی خیرالنساء ** جلوه همان جلوه‌ی خیرالنساء

دست همان پنجه‌ی مشگل گشا ** باب عنایات شه کربلا

زهره‌ی نورانی هفت آسمان ** منعکس از نور رخش کهکشان

سیر نمی‌شد ز رخش عمه‌اش ** دست نمی‌شست ز قنداقه‌اش

تا که قماتش به روی سر گرفت ** دخت علی نغمه‌ی مادر گرفت

بعد علی اکبر و بعد از رباب ** بعد همه اهل حرم با شتاب

خواست عمو تا که ببیند رخش ** خوب ببیند وَ ببوسد رخش

جان عمو دیده‌ی خود باز کن ** بهر عمو ناز خود ابراز کن

گفت عمو ای گل من بانویم ** جای تو باشد به سر زانویم

خواستی ار قصه بیا پیش من **‌ داشتی ار غصه بیا پیش من


یادداشت ثابت - یکشنبه 91/4/19 .:. 8:41 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

لبریز می‌شوم ز جنون وقت نامتان *** کار دلم شده همه دم فکر و ذکرتان

مرغ دل رمیده‌ی من با دو صد امید *** پر می‌زند به سوی شما و نگاهتان

آری منم اسیر و گرفتار بند عشق *** من بندی‌ام ز روز ازل بین دامتان

نان نمک گرفته‌ام از صبح اولین *** از سفره‌ی وسیع و کرامات و جودتان

در زیر سایه‌سار شما قد کشیده‌ام *** من خو گرفته‌ام به کرامات و جودتان

صدها هزار غصه که آوردم و رسید *** از بهر هر کدام هزاران دوایتان

زانو زنم به پیش شکوه شما مدام

جز نامتان مباد به لبهای من کلام

در آسمان تلئلؤ انوار را ببین *** در کهکشان تجلّی اقمار را ببین

فردوسیان ز فرط شعف جمله در سماع *** در جان خاکیان دل تبدار را ببین

کنعانیان دوره‌ه هجران در التهاب *** ای دل بیا و خیل گرفتار را ببین

در هر دلی به پا شه یک جمکران عشق *** مجنون بیا و این همه بیمار را ببین

شد کوچه کوچه‌ها همه لبریز انتظار *** در هر گذر بیا صف زوار را ببین

ای آسمان به سمت زمین کن نظاره‌ای *** دست دعای لشگر اشجار را ببین

در دیده‌های منتظران جلوه‌ی امید *** در سینه‌ها تموّج اسرار را ببین

دل گسترید شوکت معشوق می‌رسد

ره وا کنید حضرت معشوق می‌رسد

دلهای عاشقان همه از دم رمیده است *** زیرا که عطر نرگس نرجس رسیده است

جانهای خسته در قلیان طراوت است *** دلخستگان به هوش که گاه سپیده است

یوسف ببین نشسته به بهت نگار ما *** دستش نه بلکه سرش را بریده است

گویی که ماه از تب در شوق وصل او *** عاشق شده است و سرمه به ابرو کشیده است

دریا و کوه یکسره در ذکر یا لطیف *** عطر حضور یار به هر جا چکیده است

آوای عرشیان شده یا ایهالعزیز *** زیرا که شمس یوسف زهرا دمیده است

مجنون شده هر آنکه در این بزم عاشقی *** نام قشنگ حضرت دلبر شنیده است

بالا بلند یوسف زهرای مرتضی

ای شاه حسن خوش قد و بالای مرتضی

دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت *** محراب ماست طاق کمان‌های ابرویت

در دست توست بند دل بی نوای ما *** جانهای ماست یکسره در قبض جادویت

گفتم به عشق تا به کجا می‌کشانی‌ام *** گفتا کنر دلبر زیبا و دلجویت

گفتم چرا دلم شده دیوانه و خراب *** گفت از شمیم ناب تو و عطر گیسویت

دادم به باد دست سلامم به هر سحر *** کردم گسیل این دل سرگشته را سویت

آقا قسم به خاک شهیدان این فراق *** دلهای ماست بسته به زنجیر گیسویت

ابرو مکش چو تیغ که دلداده‌ی توایم

ما سنگ ریزه‌های لب جاده‌ی توایم

ای شهریار عشق و علمدار انبیا *** ای مخلص کلام تمامی اولیا

ای هادم بنای نفاق و ریا و کفر *** باب تفضلات خداوند هل اتا

مولای مهربان غزلهای عاشقی *** ای آخرین سلاله‌ی اسرار انّما

زیباترین سروده‌ی دلهای بی شکیب *** ای بهترین تبسم دلهای بی‌نوا

شیوا ترین چکامه اشعار خلقتی *** شیرین‌ترین ترنم دلهای آشنا

آیا هنوز گاه قیامت نیامده *** تا آنکه پرده گیری از آن روی دلربا

آقا به آن نگاه صمیمانه‌ات سلام

بر آن تفقدات کریمانه‌ات سلام

بر خاک تشنه نم نم باران چه دیدنی است *** بر اهل شب چراغ فروزان چه دیدنی است

بر خستگان دوره‌ی هجران و دوریت *** پایان دوری و غم هجران چه دیدنی است

روزی که با تو کلبه‌ی احزان سینه‌ها *** گردد چو باغ سبز و گلستان چه دیدنی است

ای آرزوی خسته دلان در کنار تو *** احوال نوکران و غلامان چه دیدنی است

دستم به دامت گل زیبای فاطمه *** حال دلم کنار تو جانان چه دیدنی است

پشت سر تو دو رکعت نماز عشق *** آقا ز تو شنیدن قرآن چه دیدنی است

در کام ما به کأس ولایت شراب کن

ما را ز خیل منتظرانت حساب کن

 

 


یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 .:. 6:12 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

باد امشب بوی احساس آورد ** عطر و بوی نرگس و یاس آورد

بید مجنون گرم رقص عاشقی ** از فلک تا فرش ریزد رازقی

آسمان گرم ترنم بی قرار **‌آب هم محض ادب شد آبشار

رود آوای جنون سرداد باز ** قله هم گرم قنوت است و نماز

دیده‌ها شب زنده دار دلبرند ** سینه‌ها در انتظار دلبرند

هر سرانگشتی به تسبیحی دخیل ** گرم ذکر یا غیاث و یا وکیل

گر چه شب اما فضا نورانی است ** دل چراغانی این مهمانی است

یاس و سوسن سنبل ونرگس همه ** در دل هستی فتاده همهمه  

عالم امکان همه گرم نیاز ** پرچم مستی دل در احتزاز

جان نرگس غرق شور و اضطراب ** عالمی از شوق گرم التهاب

فاش بنگر جلوه‌ی دلدار را ** غرق مستوری در و دیوار را

فاش بنگر از زمین تا آسمان ** از همینجا تا بلندای جهان

هر چه هست و نیست با صد افتخار ** می‌زند باشوق جام انتظار

انتظار مقدم موعود را ** مقدم آن بر ملک مسجود را

انتظار صاحب صبح قیام ** انتظار ذوالفقار بی نیام

گوش کن آوای دلبر می‌رسد ** وارث انوار حیدر می‌رسد

میرسد امشب سروش عاشقی ** اذن مستی و خروش عاشقی

می‌رسد آنکه زمین سرمست اوست ** نبض جاوید زمان در دست اوست

طالی حد و کتاب داور است ** انعکاس صولت پیغمبر است

امتداد نور اقرا از حرا ** جلوه‌ی هم راکعون مرتضی

نائب بر حق شیر خیبر است ** وارث تیغ دو دم از حیدر است

حجت حق بر خلائق در زمین ** نسخه‌ی اصل امیرالمؤمنین

تاجدار عصمت خیر النساء ** باقی از نور همان کنزالحیاء

فاطمه پندار و زهرایی جمال ** آفتابی بی غروب و بی زوال

جلوه‌ی باد بهاران در چمن ** آخرین سبزینه جامه چون حسن

مجتبی خصلت به بازار کرم ** وارث احکام و اسرار کرم

سیرت و صورت تماماً چون حسین ** آستان بوسش تمام عالمین

الغرض او منتهای دلبری است ** جامع حسن و سفیر رهبری است

ازدل و جانم صدایش می‌کنم ** هرچه را دارم فدایش می‌کنم

ای مرا دارو و درمان و طبیب ** من ز پا افتاده‌ای هستم غریب

ای امیر مقتدای اهل راز **‌با تو گویم آرزوهای دراز

کاش باز آیی ببینی حال من ** چاره‌ای سازی بر این احوال من

مرحمی سازی دل بی تاب را ** بشکنی کابوس تلخ و خواب را

سوختم در آرزوی دیدنت ** دوختم دیده به سوی دیدنت

یوسف زهرا به کنعان بازگرد ** مردم از دوری و هجران بازگرد

بازگرد ای آرزوی آسمان ** از تو پابرجاست کل کهکشان

ای وجودت مایه‌ی صبر و قرار ** بی قرارت هم فدک هم ذوالفقار

کوچه‌ها دلتنگ اما پر امید ** بی قرار دیدنت یاس سپید

دشت و صحرا کوه و دریا منتظر ** کربلا و مشک سقا منتظر


یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 .:. 5:7 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

باز امشب بر سر شوق آ«دم ** با نگاهی بر سر ذوق آمدم

بر سر ذوق آمدم مستی کنم **‌ سینه‌ را فارق از این هستی کنم

نام دلبر بی‌قرارم کرده است ** عطر ناب او خمارم کرده است

کار دل شد عاشقی با نام او ** مرغ دل جا کرده روی بام او

من کی‌ام بندی زنجیر غمش ** من کی‌ام محتاج عیسایی دمش

من کی‌ام بی دست و پا و مفلصم ** در حریم پاک او خار و خسم

من کی‌ام در بند غفلت‌ها اسیر ** استعینی یا حبیبی یا مجیر

من کی‌ام با نام دلبر سوخته ** در فراقش جان و دل افروخته

کیستی ای رمز تطهیر دلم ** کیستی ای بند و زنجیر دلم

کیستی ای آیه‌ی شمس الضحی ** کیستی تفسیر قرآن خدا

کیستی ای انقلاب آخرین ** کیستی ای آخرین آقاترین

کیستی ای سّر طوفان دلم ** کیستی ای مهر تو آب و گلم

کیستی ای در غیابت آشکار ** کیستی ای انهنای ذوالفار

کیستی ای مقتدای غافله ** عالمی با یاد تو در ولوله

کیستی ای وارث درد غدیر **‌باغ دل از دوریت شد چون کویر

کیستی امّید پنهان همه ** ‌کیستی ای انتظار فاطمه

کیسی ای آرزوی کربلا ** ناحیه خوان غروب پر بلا

کیستی از وارث ختم رسل ** کیستی ای مصلح و منجی کل

جمعه‌هامان بی تو تاریکند و سرد **‌جان زهرا سوی یاران بازگرد

ای تجلای امیر المومنین ** کیستی ای آرزوی متقین

کیستی ای مصحف عشق و امید ** مهربان مانند آن یاس سپید

ای حدیث و داستان عاشقی ** ای نوای بیکران عاشقی

ای امیر با صفا و محترم ** چون امام مجتبی صاحب کرم

ای قلوب عاشقان در پنجه‌ات ** لطف حق می‌ریزد از سر پنجه‌ات

ای نوای قلب بیمارم بیا ** آرزویم گنج اسرارم بیا

بی تو می‌سزوم به هجران زود باش ** ای امیر اهل عرفان زود باش

واقف از اسرار و غمخای همه ** آگه از غم‌نامه‌های فاطمه

با خبر از غربت و دلواپسی ** با خبر از کوچه‌ها بی کسی

ای پناه بی‌پناهان بازگرد ** دلبر شب زنده‌داران بازگرد

ای پناه جبهه‌ها یابن‌الحسن ** همدم رزمنده‌ها یابن‌الحسن

کربلای پنج می‌خواند تو را ** غرش اروند می‌خواند تو را

از شلمچه تا طلائیه همه ** کاظمین و کربلا و علقمه

از زمین تا عرش می‌گوید بیا ** از ق=فلک تا فرش می‌گوید بیا

دست من دامان تو دارد نیاز ** ای امیر مهربان با من بساز

مستمند لطف و احسان تو‌ام ** یابن‌زهرا من غزلخوان توام

من صدایت می‌کنم از عمق جان ** جان جانان جهان ما را بخوان


یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 .:. 4:44 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
درباره وبلاگ

شکسته بالتر از من میان مرغان نیست/ دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است شعر و مداحی - خادم الحسن (ع)
امکانات وب


بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 92
کل بازدیدها: 216360