کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
این روزها صدای حسن هم گرفته است از گریه نه که بغض نشسته به حنجرش زیرا غرور کودکی اش را شکسته اند وقتی زدند مادر او را برابرش گاهی نظر به بستر خونین که او کند گاهی نظر به خانه و دیوار و بر درش هر دم ز آه مادر خود جان فدا کند وقتی ز هوش میرود این گونه در برش بستر ز اشک پهلوی او سرخ میشود با هر نفس که میکشد از سینه مادرش پنهان کند ز چشم حسن گوشواره را تا نگیرد غم آن قلب خواهرش حیدر برای غربت یارش دلش گرفت از حالت نگاه دو چشمان همسرش او بعد از این دگر چه کند بعد فاطمه با ناله های نیمه شب و اشک دخترش
دو بیت ابتدایی از حقیر و الباقی از استادم حاج آقای شهاب سروده شده دوستان ذاکرم از دعا فراموش نکنند
یادداشت ثابت - جمعه 92/1/24 .:. 11:14 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
اینجا تمام سوره کوثر در آتش است یعنی سفارشات پیمبر در آتش است آیات انتهای سوره والفجر را ببین آری همان حبیبه حیدر در آتش است در ازدحام دد صفتان جهنمی روح بهشت و بانوی محشر در آتش است اصل حیا و حجب و عفاف و وقار زن همراه رشته رشته معجر در آتش است مسمار در چه هیبتی از شعله ها گرفت وقتی تمام پیکر آن در در آتش است ای وای من که حرمت ناموس کبریا آری همان وجود معطردر آتش است با بچه های فاطمه هم ناله میشویم بابا بیا که حضرت مادر در آتش است یادداشت ثابت - دوشنبه 92/1/20 .:. 4:9 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
باید برای روضه توسل کند دلم ـ ـ ـ ـ بر ذات ذوالجلال توکل کند دلم این روضههای فاطمیه چون گدازه است ـ ـ ـ ـ از فیض مادر است تحمل کند دلم
یادداشت ثابت - دوشنبه 92/1/20 .:. 4:6 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
دفترم را دوباره وا کردم/ورقی کندم و جدا کردم قلمم را رویش رها کردم/و توسل به مرتضی کردم گفتم از جان گدای تو هستم سائل بی نوای تو هستم شکر خالق که انتخاب شدم/شامل لطف بی حساب شدم من هم از عاشقان خطاب شدم/خاک پاهای بوتراب شدم که منم سائل عطای علی زنده ام زنده با ولای علی یا علی ای نگاه تو دریا/ای امام تمام ما فیها افتخارم بود در این دنیا/شاعرم در حریم قدس شما منکه بر خادمیت مفتخرم بده رخصت که نامتان ببرم شده معتکف به خانه تو/به لبم نام تو ترانه تو در دل خسته ام بهانه تو/غرقه در لطف بی کرانه تو قصدم این است نوکرت بشوم تا که مداح دخترت بشوم لیلی آل مرتضی زینب/دختر شاه اولیا زینب دانش آموز هل اتا زینب/رکن بیرونِ از کسا زینب بانوی بانوان پس از زهرا افتخار زنان پس از زهرا شرف بانوان ز نام شما/خیل افلاکیان غلام شما دل اهل ولا به دام شما/من هم عبد علی الدوام شما مثل حیدر که داد انگشتر تو مران این گدای خود از در ای حیا مستمند و در به درت/و ملائک غلام مفتخرت آسمانها گدای خاک درت/سایه کن بر دلم تو با شجرت جلوه کن بر دلی که مسکین است به دلم لطفتان چو تسکین است جلوه کن جلوه های زهرایی/از همان جلوه های مولایی تو که در اوج آسمانهایی/دارم از جود تو تمنایی که به من هم عنایتی بنما و از این سینه عقده ای بگشا عقده بگشا که مدحتان گویم/مدحتان را و وصفتان گویم وصف اوج جلالتان گویم/از جلال و خصالتان گویم گویم از تو که مثل بارانی مثل حیدر خدای احسانی مدح تو شرح آیه تطهیر/صبر هم پیش تو شده زنجیر صورت تو خدیجه را تصویر/با طلوعت مدینه شد تنویر نور تو عین نور فاطمه است و حضورت ظهور فاطمه است ای منور به شوکت نبوی/عطر تو عطر ناب مصطفوی و طنین صدای تو علوی/مونس لحظه های مجتبوی هم نفس هم قدم کنار حسن تو قرار دلی و یار حسن تو به صبرت زبانزدی بانو/و به ایمان سرآمدی بانو تا به عالم قدم زدی بانو/زینت مرتضی شدی بانو نام تو زیب نام حیدر شد زنده از تو مرام حیدر شد دیده ات وا شده به روی حسین/و دلت بسته شد به موی حسین مثل آئینه روبه روی حسین/جان تو محو گفتگوی حسین تو که خود قبله گاه احبابی مونس لحظه های اربابی آسمانها نشسته در حیرت/از تو و آن صلابت و شوکت از تو و آن وجود با غیرت/از تو و آن غرور پر هیبت ای رسول قیام سرخ بلا ای حرای تو تلّ کرببلا تو ز بالای تل چه ها دیدی؟/شمس و مه را به نیزه ها دیدی تو خدا را به زیر پا دیدی/تو تماماً فقط خـدا دیدی مارأیت تو سر مستور است کربلای تو حج مشکور است در غروبی که پر هیاهو بود/مشت دشمن به قصد گیسو بود کعب نی بود و درد بازو بود/چشم کوفی سوی النگو بود تو شدی ناجی پرستو ها حافظ احترام گیسوها یادداشت ثابت - سه شنبه 91/12/23 .:. 2:28 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
غیرت پروانه گرفته دلم / پر شده از حرف نگفته دلم دست قلم دست مرا میکشد / روح مرا تا به خدا میکشد پای دلم راهی راه جنون / مقصد من چیست سه راه جنون دست ادب بر قفس سینه ام / این ادبم ثروت و گنجینه ام غرق تمناست دل مست من / خالی خالی است کف دست من قصد من این است هیاهو کنم / غرق سماع ذکر هو الهو کنم آمده ام خدمت رندان کنم / خدمت میخانه و مستان کنم آمده ام پاک و مودب شوم / گرم به مداحی زینب شوم بانوی افلاکی والامقام / وصف تو بیرون ز حدود کلام خاک نشین سر کویت حیا / ای به بلای تو بلا مبتلا بانوی صد مریم و آسیه ای / همنفس خسرو ماریه ای آیت عظمای خدایی تویی / عصمت صغرای خدایی تویی معتکف خانه تان جبرئیل / یک نم از احسان شما سلسبیل کیستی ای نائبه الفاطمه / صبر کند نام تو را زمزمه کیستی ای شهره شهر وفا / کیستی ای رکن برون از کسا کیستی ای هدهد بستان عشق / هر نفست درس دبستان عشق کیستی ای مصدر صبر جمیل / کیستی ای شرح خدای جلیل کیستی ای جلوه خیر کثیر / کیستی ای صبر و وفا را دبیر کیستی ای جلوه بیدار عشق / نام تو این است پرستار عشق کیستی ای گوهر دریای مهر / سائل انوار تو ماه و سپهر کیستی ای عالمه فاضله / ای به بنی هاشمیان عاقله ای علم عشق سر شانه ات / خیل ملائک همه پروانه ات ای که تویی سرّ نهان در وفا / ای که تویی قبله ی حجب و حیا ساحل دریای وقار و عفاف / گرد تو ایمان شده گرم طواف نام تو آرامش جان و دل است / دل به تولای شما قابل است ام مصائب ام فضائل تویی / فاطمه را شکل و شمائل تویی می سزد از داغ شما سوختن / شعله به عالم زدن افروختن میسزد از حزن شما ناله زد / در دل صحرای جنون خیمه زد ای دلت از کودکی افروخته / جان تو از درد و بلا سوخته نیست کسی واقف از اسرار تو / نیست دلی چون دل تبدار تو شاهد گل خانه افروخته / شاهد باغی که درش سوخته شاهد یک بستری قد کمان / مونس یک مادر تازه جوان شاهد بابای شکسته سری / باز پرستار بر آن بستری شاهد تشتی پر لخت جگر / شاهد سبزینه رخی خسته پر همسفر شاه صف نشأتین / سایه به سایه همه جا با حسین ای به غروب غم و خون یک تنه / پا زده در میسره و میمنه از روی تل تا دل گودال درد / از وسط آن همه مرد نبرد دیر رسیدی و نفس قطع شد / نور امید همه کس قطع شد قاتل شه بود به دستش سری / لطمه زنان ضجه زنان مادری وای چه دیدی و چه شد حال تو / وای به حال دل و اقبال تو
یادداشت ثابت - دوشنبه 91/12/22 .:. 12:4 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
منبع: عتبه حضرت ابوالفضل العباس(ع) یادداشت ثابت - شنبه 91/12/20 .:. 10:6 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
یادداشت ثابت - سه شنبه 91/12/2 .:. 2:3 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
اخت الرضا حبیبه موسی ابن جعفری تو انعکاس نور خدایی کوثری دُرّ گرانبهای خدایی به شهر قم گرد تو عالمان هستند مشتری پوشیده نیست جود تو از بس کریمه ای هر کس رسید بر حرمت خوب میخری بانوی آسمانی خاکی نشین من لطف شما همیشه کند ذره پروری دنیا چقدر پست و حقیر است پیشتان وقتی به سجده ذاکر اذکار داوری بر من نگاهی از سر لطف عظیم کن کنجی ز صحن خود بده من را مقیم کن جانم فدای آن همه دل بیقراریت در هجر یار آن همه لحظه شماریت جانم فدای درد فراقی که دیده ای دنبال یار آن همه ناقه سواریت جانم فدای سینه پر التهاب تو جانم فدای آن همه اندوه و زاریت هجران چه کرد باتو که حالت خراب شد؟ داغ فراق بود که شد زخم کاریت گفتم فراق روضه ای آمد به یاد من آن روضه ای که هست به چشم بهاریت رخصت دهید روضه بخوانم برایتان روضه بخوانم از سفر عمه جانتان بانو اگر چه رنج سفر را کشیده ای اما سربریده به نیزه ندیده ای گرد و غبار راه به رویت نشسته است اما کجا «اُخیَّ الیَّ» شنیده ای؟ راهی دراز آمده ای تا به قم ولی از تل کجا به جانب مقتل دویده ای؟ بر سینه دستخط برادر گرفتی و ... سوزی به یاد جامه ی از کین دریده ای سختی راه نیرو و تابت گرفته بود وانگه رسید خاطرت از قد خمیده ای گرچه به یاد یار دو چشمت پر آب بود کی جای تو به مجلس اهل شراب بود؟ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/12/2 .:. 2:1 عصر .:. نصیر حسنی
نظرات ()
دردیست در این سینه که آرام ندارد یادداشت ثابت - یکشنبه 91/6/6 .:. 8:41 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
صحن دل دیوانهام از شور تو غوغاست ««»» دیوانگیام در دل و در چهره هویداست من مستم و مستی من از عطر لطیفت ««»» این مستی و میخوارگی از لطف تو آقاست پشت در میخانه الی صبح مقیمم ««»» نه مست شرابم که دلم بستهی سقاست در هر نفسم شعلهای از شوق برآید ««»» چشمان من از جلوهی رخسار تو دریاست مداح شدم وصف تو ریزد ز کلامم مداح که نه! بر در تو عبد و غلامم در کوچه نشستی همهی رهگذران مست ««»» از عشق تو باشد دل هر پیر و جوان مست ای سبزترین آیـــهی نورانی کوثر ««»» با سبزی تو جان منِ مثل خزان مست ای چشمه جود و کرم و بخشش و احساس ««»» از شوق تو باشد همه اطاق جهان مست من زخمی ابروی توام زخمی عشقم ««»» با زخم خودم خُرم و مجنون و چنان مست کز مستی خود میکشم از حنجره فریاد هستم ز اهالی بهشت حسن آباد ما را ز ازل زخمی ابروت نوشتند ««»» هم معتکف پیچ و خم موت نوشتند ما را که خماریم گرفتار تو کردند ««»» سودا زدهی حلقهی گیسوت نوشتند ای جوهرهی عشق دل وحشی ما را ««»» آرام تو و رام هو الهوت نوشتند طوفان زده بودیم و به دنبال پناهی ««»» در بحر غم تو همه را حوت نوشتند من مؤمن چشمان توام ای گل زهرا من سائل دستان توام ای گل زهرا هر چند که بی ارزشم و خوارم و پستم ««»» دیوانهام و دل به گل روی تو بستم در سِحر نگاه تو شدم مات که امروز ««»» مداح شدم شاعر دربار تو هستم با نام تو هر غصه که آمد بزدودم ««»» با عشق تو هر بند ز پایم بگسستم آوارهی شهرم همه جا در پی بویت ««»» از عطر دلآرای تو مدهوشم و مستم من دربهدرم دربهدر نام تو آقا ای سبز قبای علوی! حضرت دریا! ای صد چو سلیمان به گدائی تو خرسند ««»» ای حاتم تایی شده در پیش تو دربند ای موج خروشندهی کوثر ثمر عشق ««»» دارم به سر از نام دلآویز تو سربند امشب به حریم حرمت معتکفم تا ««»» بینم به لب لعل گهربار تو لبخند جای پدرم سبز که داده دل من را ««»» از کودکیام با غم و با مهر تو پیوند من نان و نمک خوردهی احسان تو هستم از روز ازل دست به دامان تو هستم آقا کرمی کن که فقط رام تو باشم ««»» دانه بده تا بندی و در دام تو باشم هر جمله که گویم همه اوصف تو گویم ««»» سودا زدهی دائم ایهام تو باشم از خرده غذاهای ته سفرهات آقا ««»» رزقم بده تا بستهی اکرام تو باشم آقا به تو و بر نمک عشق تو سوگند ««»» اذنم بده تا دربهدر نام تو باشم دل را به نگاهی چو عقیق یمنی کن با جادوی چشمت دل من را حسنی کن
یادداشت ثابت - شنبه 91/5/8 .:. 9:26 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|