کبوتر حرم هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
| ||
تا صحبت از مرامه و مردونگی و احساس**نبض دلم جون میگیره به ذکر نام عباس یه آسمون ستاره از چشمای من میباره**به یاد بینالحرمین دلم میشه پر احساس هوای بین الحرمین ـ هوای عباس و حسین ـ هوای صحن کربلا ـ نقطه ثقل عالمین *** بالا بلند علوی ای قد رشید خیمه**ای زاده امالبنین تویی امید خیمه بین بنیهاشمیا تویی که مثل ماهی**ماه بنیهاشمی و تویی خورشید خیمه خورشید و ماه اسیرت ـ کهکشونا فقیرت ـ قربون اون مرام و ـ نگاه سر به زیرت *** تا که به میدون میزنی یگانه تکسواری**شاگرد دست و بازوی صاحب ذوالفقاری تو با نگاهت که مث آسمونا بلنده**برای هر خسته دلی صبری و هم قراری دلا همه گداته ـ گدای یک نیگاته ـ دلای مست و شیدا ـ فرش به زیر پاته *** یادداشت ثابت - شنبه 92/8/19 .:. 10:3 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
تو چشات جلوهی چشمای کریم اهل بیته ** تو صدات طنین آوای کریم اهل بیته پسر ارشد سلطان کرامتی تو قاسم ** میبری دل مث بابا حسنت از بنی هاشم کهکشون رد عبورت ـ آسمون اسیر نورت ـ میریزه غیرت بابا از تو چشمای غیورت ـــــــــــــ عطر زلفت میبره دل از دل عمو و عمه ** چون علیاکبری تو حاصل عمو و عمه عمه زینب میبینه تو صورتت روی داداشو ** عمو جونت میشنوه از بوی تو بوی داداشو رنگ چشمات رنگ عشقه ـ نفست آهنگ عشقه ـ گوشه نگاه تو به هر دلی خدنگ عشقه ــــــــــــ بارون چشم تر عروس زهرا رو ببینید ** رو لباش عطش تو چشماش حال دریارو ببینید تازه دومادش جای حنا خضاب خون کشیده ** بین خیمه رنگ و روی دختر زهرا پریده مادرش ماتم گرفته ـ آسمون و غم گرفته ـ تو بهشت فاطمه هم روضه با قد خم گرفته ــــــــــــــ یادداشت ثابت - شنبه 92/8/19 .:. 10:0 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
عطر گیسوی حسن میچکد از گیسویت نجمه هم هست گرفتار خم ابرویت بسکه از حسن حسن آینه داری به جمال کربلا بوده نمایشگه حسن رویت سیزده سالهای و ماه شب چهاردهم ماه هم دربهدر گرد و غبار کویت شهد شیرین عسل وام گرفته ز لبت حسنی طلعتی و یاسترینها بویت رشحات نفست عطر غدیر است و علی وَ علیوار بود خصلت و خلق و خویت شانه بر زلف مزن چونکه دو صد سلسله دل جای خوش کرده به هر پیچش تار مویت صوت زیبای تو دل را به هیاهو آرد خیل دلهای گرفتار اسیر هویت هم عموهات تو را جای حسن میبینند هم دل عمه روان است به یادش سویت یادداشت ثابت - شنبه 92/8/19 .:. 9:59 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
من خودم با همین دو دست خودم نامه دادم بیایی آقا جان نامه دادم بیایی و ایکاش داده بودم نیایی آقا جان من ز دعوت وَ اهل کوفه ز عهد همگی مثل هم پشیمانیم کاش میشد نیایی و ایکاش ... زیر لب کاش کاش میخوانیم پسر فاطمه دلم خون است بسکه این کوفه شهر دلسنگی است چون غروب بقیع دلگیر است کوفه انگار شهر دلتنگی است پر زخم است پیکرم اما زخم قلبم عجیب میسوزد دل تنگم به یاد چشم شما به خدا ای حبیب میسوزد فکر اهل و ایالتان هستم فکر زینب عقیلهی عظمی فکر ناموس حضرت حیدر فکر خاتون محشر کبری فکر زهرای کوچکت هستم آنکه دائم به روی پایت بود دستهایش چو شانه بر مویت گاه هم روی گونههایت بود یاد طفل ربابم آقا جان چند ماهش شده علیاصغر؟ بین بازار کوفیان دیدم خود و شمشیر و تیرهای سهپر این دقایق چقدر دل تنگم که چه دورم ز فیض محضرتان کاش میشد که بشنوم من باز یک اذان از علیاکبرتان حال بالای بامم آقاجان چه نسیمی میآید از سویت دم آخر چقد شیرین شد تا که آمد به سوی من بویت وقت افتادن از روی این بام فکر افتادن شما هستم پای دیوار ازدحام است و ... فکر جان دادن شما هستم من غریب و تو هم غریب آقا هر دو در ازدحام بیدینان وای! اما برای تو بدتر سنگ هست و هزار تیغ و سنان لحظههای غروبت آقا جان چه قَدَر دلخراش خواهد شد از پی آن دوازده ضربه کل عالم هلاک باید شد بعد غارت ز پیکر پاکت آن چهل نعل نو چه خواهد کرد پیش چشم تو عمه سادات مویه و آه و نوحه خواهد کرد یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/6 .:. 8:38 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
ای اختران آسمان از داغ تو بر سر زنان ای بادو کوه و کهکشان در ماتمت نوحه کنان هر جا بود جنبنده ای باشد به داغت مبتلا هر جا بود آزاده ای نالد ز داغت بی امان ای از شرار تشنگی لعل لبانت پر ترک دریا به یادت نوحه گر ای پادشاه تشنگان ای وای از آن ساعت که تو افتادی از روی فرس گوئی که بر روی زمین افتاده کل آسمان ای وای از آن ساعت که دید دخت علی و فاطمه دوره شدی از هر طرف با تیغ و با تیر و سنان ای وای از ساعت که آن بی دین پست چکمه پوش بر سینه ات بنشسته بود شد آسمان چون ارغوان ای وای از آن ساعت که شد رأس شریفت روی نی دشمن خمار هلهله اهل حرم شیون کنان ای آسمان شرمنده ات از اینکه عریان گشته ای خاک زمین باشد خجل از غارت دد سیرتان ای شعله های آتش از دامان طفلانت خجل شد شرحه شرحه هر دلی با یاد گوش دختران ای وای از آن ساعت که شد صحن حرم بی پاسبان طوفان غارت آمد و شد باغ یاس تو خزان بی غیرتی بی حرمتی جرأت به دشمن داده بود معجر ز سرها می ربود از طفل و از پیر و جوان یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/6 .:. 8:35 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
شکر لله که من هم ز صف اصحابم من ز اصحابم و شاه کربلا اربابم نبود هیچ حراسم به دل از ظلمت قبر تا که رخسار حسین است مه و مهتابم بسکه گفتیم و شنیدیم ز صحنش همه عمر هر شبم با تب و شوق حرمش می خوابم او به یک نیمه نگه کرده دلم را غارت تا ابد بهر همان نیمه نگه بی تابم هر کجا محفل روضه است به نام ارباب نه به پا بلکه به سر رو به سویش بشتابم روی زیبای حسین است مرا قبله دل از ازل تاق دو ابروش بود محرابم با همه زشتی و نامه سیهی شکر خدا نظری کرده و من جزو صف احبابم کاش آید سر بالین و بگوید با من آمدم نو کر خود را ز وفا دریابم یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/6 .:. 8:35 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
کاش خاک زیر پایت می شدم محرمی بر گریه هایت می شدم کاش من با قطره اشکی یا حسین رونق بزم عزایت می شدم کاش من هم با سر از تن جدا زینت سرنیزه هایت می شدم کاش من هم با لب خشکیده ام عضو خیل تشنه هایت می شدم کاش من با جسم پاره پاره ام محرم کرب و بلایت می شدم غسل خون می کردم ای سلطان عشق تا ذبیح نی نوایت می شدم کاش تیری چشم من را بسته بود تا که نذر دیده هایت می شدم کاش می شد صورتم نیلی حسین تا به رنگ بچه هایت می شدم کاش دستم قطع می شد در رهت تا که جانباز ولایت می شدم یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/6 .:. 8:31 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
یادداشت ثابت - یکشنبه 92/8/6 .:. 8:18 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
همای رحمتی تو بی کرانی/تو مأنوس خدا در آسمانی غباری که ز نعلینت بر آید/بود چون اخترات کهکشانی تو با هر تار و هر پود عبایت/دو صد دل را به همره میکشانی تو آقا با اشارتهای ابروت/بلا را از دو عالم مینشانی تو در وقت رکوعت پیش خالق/به سائل روزیاش را میرسانی تو که با رعد و برق ذوالفقارت/عذاب حق به خیل کافرانی «اَشِّداءُ عَلیَ الکُفار»ی آقا/و یار بیکسان و خستگانی خدای دلبری و دلربایی/تویی که دل ز مستان میستانی تو که با خالق خود هم نشینی/به محشر بر سر ما سایهبانی به حق فاطمه «فَانظُر عَلَینَا»/نگاهی ای امام هر دو دنیا دلم تا با غم عشق تو خو کرد/هوای باده و جام و سبو کرد هوای باده ای از جنس کوثر/که هر میخانه را با آبرو کرد تویی ساقی و نامت کرد مستم/وَ ذکرت حال دل را زیر و رو کرد تویی ساقی صهبای خدایی/که باید بهر ذکر تو وضو کرد خوشا آنکس که در حالات مستی/وصال ساقی اش را آرزو کرد خوشا آنکس که وقتی باده می زد/فقط ساقی خود را جستجو کرد دمیکه می گساران جمع هستند/نمی باید جز از تو گفتگو کرد جراحت های دل را می شود با/شفای نام زیبایت رفو کرد الا ای مظهر سرّو عجایب/تویی قهری که باید بر عدو کرد من از عشق تو آزادی نخواهم/خرابم بی تو آبادی نخواهم یادداشت ثابت - دوشنبه 92/7/30 .:. 10:20 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
الا ای آشنای آسمانها/حضورت ماورای بیکرانها الا ای معبرت مافوق لاهوت/خیابان عبورت کهکشانها قلم بشکسته و کاغذ حقیر است/به مدحت لال میباشد زبانها نجف یعنی زمینی آسمانی/که باشد حسرت کل مکانها نجف را دوست دارم یا ابا العشق/که دارد از ملائک پاسبانها بدون نام تو انگار خام است/ز روی مأذنه صوت اذانها دمیکه مستم از ذکرت به والله/برابر نیست با کل زمانها پدرهامان همه عمری غلامت/وَ حالا نوبت خیل جوانها جوانها هم همه مستند مستند/ز نامت ای امیر پهلوانها قرار بی قرارانی علی جان/امام انس و هم جانی علی جان غمت در رگ رگم جا کرده آقا/دلم را مست و شیدا کرده آقا ولایت ای شهنشاه ولایت/اسیرم در دو دنیا کرده آقا غلام حلقهی زلف تو بودن/مقامم را چو آقا کرده آقا به ذکر یا علی خو کرده جانم/که نامت عقدهها وا کرده آقا چه شوقی دارد این دل مرده بودن/که دل را شوقت احیا کرده آقا شب و روز از تو میخوانم که ذکرت/وجودم را مصفا کرده آقا گرفتاران عشقت را علی جان/دعای خیر زهرا کرده آقا نجات شیعیانت را به محشر/خدا با دست طاها کرده آقا کرم کن ای کرامت را خدایت/به دستان تو معنا کرده آقا هوس دارم هوایی تو باشم/همیشه در گدایی تو باشم گدایم من گدای بی نوایی/نشستم بر در شاه عطایی چه لطفی دارد این در را بکوبم/و تو آقا به رویم در گشایی چه لطفی دارد از دستانت آقا/بگیرم توشه در وقت گدایی زدم بر در که زاد راه گیرم/بگیرم زخم جانم را دوایی دوایی بر دلم بگذار شاید/شود حال دل من هم خدایی اسیرت هستم آقا مرحت کن/نگردد روزیام هرگز رهایی تمام حاجتم این است آقا/نباشد بین من با تو جدایی منم من خاک پای قنبر تو/ولیکن تو علی مرتضایی برای مدح تو لالم علی جان/مگر خود عقدهی قلبم گشایی امید قلب رسوایم تو هستی/تمام دین و دنیایم تو هستی یادداشت ثابت - دوشنبه 92/7/30 .:. 10:18 صبح .:. نصیر حسنی
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|