سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبوتر حرم
هر چه در این درگاه می بینید از الطاف امام حسن است و بس
ثامن تم
لینک دوستان
طراح قالب
ثامن تـــم
.

پیر غلام اباعبدالله الحسین


چهارشنبه 90/9/9 .:. 9:50 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

سیزده سال عطش تشنه‌ی لبهایت بود

قمر و شمس و فلک گرم تماشایت بود

نجمه پرورد تو را با تب احساس حسن

کربلایی شدنت از دم بابایت بود

بعد بابایت عمو مرحم زخم دل من

لحن قدسی تو و صورت زیبایت بود

تا دلم تنگ حسن می‌شد و همصحبتی‌اش

بهر تسکین دلم صحبت و آوایت بود

آنقدر سهل و سبک رفتی و بارت بستی 

 که ندانستی عمو غرق تماشایت بود

آنقدر شوق وصال پدرت در دل بود

همه‌ی عرش خدا مست تجلایت بود

خواستی تا که وصالت بشود روحانی **** مصحف دشت پر از قطعه‌ی اعضایت بود


چهارشنبه 90/9/9 .:. 9:15 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

غرق خونم پای تا سر ای عمو **** آمده ساعات آخر ای عمو

زیر پای مرکب افتادم بیا **** جای بابا جای مادر ای عمو

در کف قاتل به بالای سرم **** می‌درخشد تیغ خنجر ای عمو

بنگر این نامردمان سنگم زنند **** جملگی با بغض حیدر ای عمو

جای سالم نیست وقتی بنگری **** در تنم مانند اکبر ای عمو

 پاره‌پاره چاک‌چاک و بی‌رمق **** گشته هر عضوی ز پیکر ای عمو


چهارشنبه 90/9/9 .:. 9:7 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

مرد پیکارم اگر چه کودکم **** در سپاهت شیرمردی کوچک

ای عمو من یادگار حسنم **** نذر داغت کرده‌ام جان وتنم

آن طرف عمه دعایم می‌کند **** این طرف بابا صدایم می‌کند

آمدم تا جان بابایم حسن **** یاورت باشم به موج اهرمن

ای عمو جان ای مرا روح و روان **** گو چگونه بینمت زیر سنان

دست من قابل ندارد در برت **** کاش باشد یک سپر بر حنجرت

ای عمو جان بی معین افتاده‌ای **** ماهی و روی زمین افتاده‌ای

ای عمو زخم تن تو بیشمار **** من هم از این داغ عظمی بیقرار

«ای ز عشقت عالمی مجنون شده» **** ای که جسمت غرق زخم و خون شده

سنگ کینه بر جبینت خورده است **** زخم نیزه پهلویت آزرده است

 باید اینجا در کنارت جان دهم **** راهی دیدار بابایم شوم


چهارشنبه 90/9/9 .:. 9:6 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

ای عمو ای مرا چون پدر مهربان **** ای همیشه مرا همدم و همزبان

منکه بودم تو را چون علی اکبرت **** حالیا بنگرم پامال استران

ای عمو جان شدم از فرس واژگون **** تشنه‌ی دیدنت با رخی غرقه خون

زرهم پیروهن خاک صحرا کفن **** چون پدر می‌رود خون ز کنج دهن

فاطمی صولتم مرتضایی نسب **** ایها الاشقیاء "فانا‌بن الحسن"

دست و پا می‌زنم زیر تیغ و سنان **** خوش بود می‌روم دیگر از این جهان

خوش بود دیده‌ام بعد تو ننگرد **** عمه‌ای خسته را بین نامحرمان

راس من روی نی می‌شود همسفر **** با سر اکبرت کوی و دشت و گذر

کن حلالم عمو گر نخیزم به پا **** نبود قدرتی در وجودم دگر

می‌شوم در جنان همنشین با پدر **** تا کشد دست خود روی این زخم سر

می‌روم در جنان محضر مادرت **** تا که گوید چه شد بین دیوار و در


چهارشنبه 90/9/9 .:. 9:6 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

ای عمو من طاقت ماندن ندارم *** طاقت جا ماندن از مردان ندارم

ای عمو من نسل آن تابت و تیرم *** تا نفس دارم دل از تو برنگیرم

خون من از خون آن مرد صبور است *** ای عمو عبداللهت مردی غیور است

ای عمو من زاده صبر جمیلم *** زاده‌ی آزاده‌ی مردی خلیلم

می‌کشم دستم ز دست عمه زینب *** می‌برم نام تو را هر لحظه برلب

دانش آموز ابالفضل رشیدم *** بر دفاع از تو سراسیمه دویدم

منکه در راه تو دستم را شکستم *** ای عمو من یادگار کوچه هستم

 در کنارت جان دهم شاید که آخر *** دیده‌ام بیند گل رخسار مادر


چهارشنبه 90/9/9 .:. 9:5 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()
.

123


چهارشنبه 90/9/9 .:. 9:4 صبح .:. نصیر حسنی نظرات ()

در هوای حرمت حال دلم شیدایی است *** شهره‌ی عشق توام من دل من سودایی است

دل من نذر غمت کرد خدا روز ازل *** کار من نو کری و منسب تو آقایی است

تربت پاک تو بود و هنر دست پدر *** که به دنبال غم تو دل من هرجایی است

اولین مرتبه چون شیر به من مادر داد *** باورم داشت که این شیر غم مولایی است

پا گرفتم من و در سایه‌ی «یا ثارالله» *** دل سپردم به تو از بسکه رخت لیلایی است

همه‌ی عمر نشد سایه‌ی تو کم ز سرم *** این همان لطف علی و کرم زهرایی است

دم مردن قدمی رنجه نما بر سر من *** همه‌ی ترسم از آن لحظه و از تنهایی است

مددی کن ندهم جان چو ندیدم حرمت *** در هوای حرمت حال دلم شیدایی است


سه شنبه 90/9/8 .:. 2:24 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()


سه شنبه 90/9/8 .:. 2:14 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()

یا رب چگونه یک تنه این غنچه‌ها برم ** در خیمه‌گاه محضر غم‌دیده خواهرم

دو پاره پاره تن ز جنایات نیزه‌ها ** دو ماه غرق خون دو گل از باغ این حرم

او بهر هر شهید به امداد من دوید ** اما ز داغ خویش نیامد برابرم

زینب نیامدی ولی از دل دعا نما ** /آید برای یاری من خسته مادرم

از بیکه تیغ و نیزه نسشته به جسمشان ** این آن دو‌اند نه نبود هیچ باورم

یا رب شکایتم به تو از این حرامیان ** از داغ و غربت و دل محزون و مضطرم


سه شنبه 90/9/8 .:. 1:39 عصر .:. نصیر حسنی نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
درباره وبلاگ

شکسته بالتر از من میان مرغان نیست/ دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است شعر و مداحی - خادم الحسن (ع)
امکانات وب


بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 212669